رازهای راه اندازی استارت آپ تا رسیدن به موفقیت!
آیا می خواهید رازهای راه اندازی استارت آپ موفق را بدانید؟ تمرکز بر بهترین بودن ( تنها گزینه عالی موجود) یک محصول یا خدمات ؛ اجتناب از مشتریان ارزان قیمت ؛ تعریف یک فلسفه و دفاع از آن ؛ متقاعد کردن مشتریان به کار با LEAN؛ و ترویج اکوسیستم کار شاد . عبارات زیر، رایجترین تعاریفی هستند که برای استارتآپ به کار میروند. مضامین کلی آنها عبارتند از: تشکیلات موقت مدل تجاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر سرویس یا محصول جدید تردید مفرط (عدم اطمینان شدید و گاها دائمی ) شمار در حال افزایشی از کارآفرینان و جوانان حرفهای کار وجود دارد که از طریق ایدهها و با امید یافتن یک کمپانی که شرایط آنها را بپذیرد، قدم به عرصهی بازار میگذارند. بسیاری از این تلاشها در طول مسیر با شکست مواجه شده و متوقف میشوند. حتی وقتی که دورنمای آنها خوب به نظر برسد و بودجهی بزرگی در اختیار داشته باشند!
با این حال، بسیاری از استارتآپها این توانایی را دارند که در میان رقابتها و شلوغی بازار با موفقیت مسیر خود را طی کنند. یک محصول رقابتی تحت برندی جدید تعریف کرده و به موفقیت دست مییابند. اگر تا کنون به پیادهسازی یک ایدهی مشابه اندیشیدهاید، نکاتی که در ادامه مطرح خواهند شد، میتوانند به شما کمک کنند که علاوه بر اختصاص ساعاتی برای تلاش و فعالیت و به عبارتی سختکوشی برای شرکت خود، بتوانید بهترین تصمیمگیری را داشته باشید.
1. لزومی ندارد که در همهی مسائل بهترین باشید.
اغلب، زمانی که شما یک استارتآپ را خلق میکنید، ممکن است دچار این اشتباه شوید که تلاش کنید در نواحی و زمینههای مختلف بهترین باشید؛ حتی اگر این زمینهها مجاور یکدیگر باشند. برای اینکه رقیبی درست باشید و مشتریان را جذب کنید، لازم است که ارزشی را به بازار اضافه کنید و این که بخواهید در چندین زمینه به این موفقیت دست پیدا کرده و این ارزشها را وارد بازار کنید، کار دشواری است. در نظر داشته باشید که یک برکه عمیق همیشه بهتر از یک دریا با عمق یک بند انگشت است. به همین خاطر، بهتر است که منابع خود را بر روی این مسئله متمرکز کنید و به طرز مخصوصی بر روی مواردی خاص بسیار خوب باشید، در عوض این که موارد مورد نظر را متوع بسازید و خدمات و محصولات غیر واجب بسیار زیادی را ارائه کنید. در انتها، یک استارتآپ باید با سرویس و محصولی تعریف شود که پاسخگوی این سوال باشد: «چه کارهایی میتوانیم برای مشتریان ویژهی خود انجام بدهیم؟» برای نمونه، شما ممکن است در ساخت پیچ در جهان بهترین باشید، اما لزومی ندارد که در ساخت مهره هم خوب باشید. جنبهی سحرآمیز یک استارتآپ این است که همین که در ساخت پیچ بهترین باشید، کافی است تا موفق شوید. رازهای راه اندازی استارت آپ واقعا شگفت انگیز هستند! سازمان رسانهای میتواند پیرامون هزاران مسئلهی مرتبط با انتقال ایدهها و ارزشها به عمومیت مردم فعالیت کند. با این حال، یک استارتآپ باید مشخص کند که دوست دارد در چه زمینهای از موارد زیر در جهان بهترین باشد: محتوای اختصاصی، بازاریابی دیجتال، سئو، طراحی و UX، محصول، اینفوگرافی و نمایش دادهها، و غیره.
این که بخواهید در همهی این فیلدها به صورت همزمان در جهان بهترین باشید کار بسیار دشوار و احتمالا نشدنی باشد. بهترین کار این است که یک زمینه را انتخاب کنید که منابع خود را به آن مرتبط کنید تا استعدادهای مربوطه را بیابید و امیدوار باشید که مشتریانتان ارزشهای انتخاب شما را ببینند. همین روند به یک کمپانی فناوری که خدمات خود را در فضای ابری ارائه میکند یا از طریق یک اپلیکیشن محصولات یا سرویس خاصی را عرضه میکند نیز اعمال میشود.
2. در اختیار داشتن افراد با استعداد در استارتآپ بسیار خوب است، اما این افراد باید به ماهیت مجموعه شما وفادار باشند.
یکی دیگر از رازهای راه اندازی استارت آپ ، استخدام افراد با استعداد می باشد. در دنیای تجاری امروز، رقابت بیرحمانهای در میان کمپانیها و استارتآپها برای استخدام استعدادها در کمترین هزینهی ممکن وجود دارد. هر چه تعداد بیشتری از افراد با استعداد، و با هزینهای کمتر در تیم خود داشته باشید، احتمال موفقیت شما در بازار رقابتی نیز بیشتر خواهد بود. قاعدهی کلی ساده است، اما مشکل در این است که بازار درگیر کمبود استعداد بوده و به همین دلیل، یافتن آن کاری دشوار است؛ مخصوصا با داشتن فیلتر هزینههای کم برای یافتن این استعدادها ! همچنین اگر این حقیقت برای شما واضح و روشن باشد که موفقیت شرکت شما وابسته به نحوهی سازگاری این استعدادها با ماهیت شرکت شما باشد، مسئله دشوارتر هم خواهد شد. برای مثال ممکن است که این استعدادها بسیار حرفهای باشند اما رابطهی خوبی با تیم، مدیریت و مشتریان اکوسیستم خود نداشته باشند که این امر به نوبهی خود تاثیرات منفی خود را خواهد داشت و در واقع میتواند مزایای این استعداد ها را خنثی کند. شما به عنوان بنیان گذار یک استارتآپ، صدها مشغله، تعهد، و کار خواهید داشت که باید به آنها رسیدگی کنید. با این حال مهمترین نقش، در بر دارندهی این نکته است که شما یک سرپرست درجه یک برای فلسفهی شرکت خود باشید. این نکته مشتریان کمپانی شما را قادر میسازد که شرکت خود را از سایر رقبا تمییز کنند و بتوانند ویژگیهایی که اغلب در محصولات و خدمات کمپانی شما یافت میشود، تشخیص بدهند. در ادامه با ما همراه باشید تا با دیگر رازهای راه اندازی استارت آپ موفق آشنا شوید .
استارتآپها در مقابل SMBها
به نظر میرسد که رسانههای جریان اصلی مجذوب استارتآپهایی شدهاند که در آن کمپانیهای تازه تاسیس و در حال توسعه و رشد شرکت دارند. موردی که آنها را از کسبوکار مرسوم متمایز میکند ظرفیت و توانایی آنها برای رسیدن به ایدههایی است که توجه سرمایهگذاران مالک و تمایل آنها را برای سرمایهگذاری و مشارکت در تجارت، به آن کسبوکار جلب میکند. برخی از افراد SMB را بر مبنای داشتن تعداد کارمندان کمتر از ۲۰۰ نفر تعریف میکنند. SMB مخبب عبارت Small to Medium-sized Business به کمپانیهای غیر کلانی اشاره میکند بزرگتر از دفاتر کاری هستند و در کسبوکارهایی با اندازهی کوچک یا متوسط فعالیت دارند. اداره مالیات استرالیا یا ATO (Australian Tax Office) از تعریف متفاوتی استفاده میکند و میگوید « SMBها سالانه درآمدی کمتر از ۲۰ میلیون دلار دارند. به عبارت دیگر یک استارتآپ میتواند یک SMB نیز باشد.» در مرحلهی اول همهی کسبوکارها یک SMB به شمار میآیند. در مفهوم امروزی، استارتآپهای هشیار، دارای بودجهی کافی و آماده، شروع به فعالیت میکنند تا به بازارهای مشهور فشار وارد کنند و مدلهای مشهور تجاری را مختل کنند. فیل اووِنس (Phil Owens) مدرس کسبوکار و کارشناس رفتارهای سازمانی The Bigger Game بیا میکند که « بازار و زمینهای که همهی کسبوکارها در آن فعالیت میکنند، در وضعیتی قرار دارد که پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است. مشتریان، مصرفکنندگان و رقبا همیشه در حال رشد و پیشرفت هستند. برای اینکه از مسیر خارج نشوند ومناسب و مطابق نیازهای روز باشند (تنها با در نظر داتن مزایای رقابتی) سازمانها نیاز دارند تا گرایش ذهنی و فکری استارتآپی داشته باشند و به آن زمان اختصاص بدهند و تلاش کنند که فراتر از کسبوکار عادی خود فعالیت داشته باشند تا در طولانی مدت موفق باشند.» و احتمالا این تفاوت کلیدی و مهم میان استارتآپها و SMBها است. استارتآپها باریحهی مخاطره پذیر و ریسک کننده و همچنین هشیاری خود شناخته میشوند. آنها آمادهاند تا برای ایدههای جدید تلاش کنند و میپدیرند که برخی از این ایدهها ممکن است نتیجهی مطلوب نداشته باشند، در حالی که SMBها محتاط و محافظهکار هستند و تمایل کمتری دارند که به موارد جدید بپردازند یا به سمت موقعیتهای جدید حرکت کنند. اوونس میگوید: هر کسبوکاری نیاز دارد که استراتژی خود را بر روی سه افق فکری زمان حال حاضر، زمان کوتاه مدت و زمان بلند مدت توسعه بدهد و میان سرمایهگذاریها و تلاشهای خود تعادل و توازن بر قرار کند تا یک عملکرد تحملپذیری را هدایت و جهتدهی کند. بخش حیاتی و مهم این درخواستهای فعالیتها و گرایشهای فکری استارتآپها این است که آنها را رهبری کنید و برای توسعهی آنها به سمت مراکز پر منفعت آینده، روشها و راهکارهایی را بیابید. زمانی که یک کسبوکار جدید شروع به فعالیت میکند، موسس و پایهگذار آن عموما کوشا، خوشبین و آماده است تا ابتکارات جدیدی را برای شروع کارها امتحان کند. اما همان طور که استراتژیهای موفق صورت میگیرند، ممکن است فریب کارکردهای پیش روی خود را بخورید و خطرات ایدههای جدید را در نظر نگیرید. اوونس میگوید: بسیاری از سازمانها فرهنگها و عادتهایی را توسعه میدهند که آنها را در وضعیت فعلی خود نگه دارد. هشیاری، اعمال منابع مناسب و دعوت به پذیرش ریسکها و خطرات یک کسبوکار را قادر به نوآوری و عملکرد پیوسته میسازد. این امر دلیلی بر این مسئله است که چرا بسیاری از کسبوکارها نیاز داند که در میان پرورش خود روحیهی استارتآپ را زنده نگه دارند و آماده باشند که بر روی آن اقداماتی را به انجام برسانند.
چگونه میتوانیم اقدام به راه اندازی استارتاپ کنیم، بی آن که در مسیر باز بمانیم؟ – قسمت دوم
در بخش قبل تعاریفی از استارتاپ را بیان کردیم و دو مورد از راهکارهای لازم در راه اندازی استارتاپ که به موفقیت آن کمک می کند را معرفی کردیم . در این مطلب به بررسی سه نکتهی دیگر در این زمینه میپردازیم. قسمت اول : چگونه میتوانیم یک استارتاپ را شروع کنیم، بی آن که در مسیر باز بمانیم؟
3. بر روی جذب مشتریانی که آماده هستند و بودجهی کافی دارند، تمرکز کنید.
اغلب گفته میشود که در بیشتر موارد، کمپانیها بازتابی از مشتریان خود هستند. حتی اگر این یک گزاف گویی باشد، اما در حقیقت درست است. بهترین نکته برای هر شرکت نوپا، خواه یک استارتآپ باشد و خواه نباشد، اتکا به بالاترین تعداد ممکن از مشتریانی است که در بهترین حالت ممکن از منابع مالی، بهترین آمادگی را دارند. مشتریانی که از محصولات با هزینهی کم برخوردار میشوند در نهایت کار برای دریافت نمرهی مثبت خیلی حرفی برای گفتن نخواهند داشت. یک محصول یا سرویس ارزان، احساسی عدم اطمینان، نتیجهی کم کیفیت و عدم منحصر بودن را در خریدار ایجاد میکنند. در راه اندازی استارتاپ ، شرکتهای تجاری کوچک باید دارای اعضایی با آموزش، ارتباطات و استعداد کافی در تیم باشند تا بتوانند مشتریان با ارزشتری جذب کنند. یعنی مشتریانی که محصولات منحصربهفرد یا خدماتی که سطح بالاتری از نوآوری و تفاوتها را دارند، تقاضا میکنند، و مشتریانی که در ازای دریافت محصولات ارزش واقعی آنها را پرداخت میکنند. بهتر است که مشتریانی که فاقد این خصیصه ها در مشخصات خود هستند را در زمرهی مشتریان خود قرار ندهید.
4. فلسفهی LEAN در راس کار محصولات خود اعمال کنید.
یک استارتآپ همیشه باید بر روی دو هدف تمرکز داشته باشد: ارائهی بزرگترین ارزش ممکن به مشتریان خود انجام این کار با حداقل منابع مورد نیاز بهتر است که با مشتری به این توافق برسید که محصول میانهای را بدون هیچگونه وعدهی اضافی و در هزینهای کمتر به آنها ارائه کنید. حتی اگر مشتری توان پرداخت بیشتری برای محصولی سطح بالاتر با قیمتی بالاتر داشته باشد. در این روش، تیم یک شرکت کوچک قادر است که تلاشهای خود را بر روی عناصر کلیدی محصول متمرکز کند و از تولید بیش از حد یا تولیدات سرشار از ضایعات جلوگیری کند. زمانی که این لایه بی مایه و ضعیف را حذف میکنید، دستیابی به ارزش و کیفیت و نیز کاهش زمان تحویل کالا آسانتر میشود ای موارد اصول اصلی متودولوژی LEAN و کاربرد مداوم نوآوریها هستند. اما زمانی که شما سه نکتهی بالا را اعمال میکنید، این امر میتواند دشوار باشد: مشتریانی که آماده هستن و منابع مالی کافی برای سفارش دادن محصولات و سرویسهای بسیار ارزشمند دارند. استعداد زیادی برای تکمیل موفقیت آمیز بازهی زمانی این دادوستد نیاز است. اغلب طی یک فرایندی تکراری شرکت باید مشتریان خود را متقاعد کند تمایل دارد هزینهی کمتری از آنها دریافت کند. در اکثر موارد بدون هیچ مورد استثنایی متدولوژی LEAN الزام میکند که پرداخت کمتر بیشتر مورد توجه آنها است.
5. توجه داشته باشید که یک استارتآپ با کارمندان رضایتمند میتواند موفق شود.
ممکن است که کمپانی بازتابی از مشتریانش باشد اما این نکته بیشتر در مورد کارمندانش صدق میکند. سریعترین روش برای مواجهه با شکست، داشتن یک تیم بیانگیزه و ناامید است که اعضای ان هیچ رابطهای با یکدیگر و با فلسفهی شرکت ندارند. این یک امر ضروری است که یک تیم رضایتمند و خوشحال بسازید که رابطهای احساسی با کاری که انجام میدهند و محیط فردی و فیزیکی خود دارند و با ارزشهای شرکت، همکاران و یک هدف متعالی هم دلی دارند. توانایی ساخت اکوسیستمی که رضایتمندی معقولی را در شرکت تضمین میکند کار پیچیده ای است. در برخی موارد شرکت با هشدارهایی روبرو میشود و در برخی موارد دیگر، معجزه رخ میدهد. هنگامی که شما دارای تیمی با اعضای با انگیزه، مثبت، دلپذیر و پویا هستید، در مقایسه با زمانی که دارای استعدادهای حرفهای اما فاقد یک گروه شاد و سرزنده هستید، کمک بسیار ازشمندتری به استارتآپ خود میکنید.
استراتژی رشد استارتآپ شما ، به کمک استراتژی برند شروع میشود!
شما در حال اجرای یک استارتآپ هستید. چه زمانی استراتژی برند را اجرا بهکار میگیرید؟ چه زمانی نیاز دارید که رشد کنید؟ چه زمانی نیاز دارید که مشتریان جدیدی جذب کنید؟ برای یک استارتآپ که در مرحله رشد است ، استراتژی برند میتواند یک ابزار حیاتی و بسیار مهم باشد. بنابراین، پاسخ این سوال که «چه زمانی به استراتژی برند نیاز دارید؟» این است: «نه در همان ابتدای راه اندازی استارتآپ ، اما احتمالا زودتر از چیزی که فکر میکنید !»
استراتژی برند چیست؟
برندسازی فرایندی از تعیین میزان ارزش و اعتبار یک سازمان، محصول یا سرویس است. این فرایند شامل مجموعهای از مشخصات، مزایا و ویژگیها است که یک برند ویژه را تعریف میکنند. اما استراتژی برند، یک برنامهی طولانی مدت برای گسترش موفق یک استارتآپ در راستای دستیابی به برخی از اهداف مهم است. این استراتژی باید بر پایهی اهداف بلند مدت استارتآپ شما بنا شود و نباید بر تاکتیکهای کوتاه مدت تمرکز داشته باشد. در صورتی که این استراتژی جامع باشد، مستقیما بر نیازهای مشتری و محیطهای رقابتی ارتباط داشته و بر تمامی ابعاد کسبوکار شما تاثیر میگذارد. این استراتژی مراحلی دارد که باید رعایت شوند. برای شروع استراتژی برند در ابتدا میبایست اهداف استارتآپ خود را مشخص کنید. ممکن است این اهداف در طی مسیر پیشرفت و رشد استارتآپ شما تغییر کنند، پس بهتر است که در رابطه با اهداف خود منعطف باشید. همچنین میبایست ذینفعان این استراتژی مانند رقبا، کارمندان، سرمایهگذاران، مصرفکنندگان و سایر موارد را بشناسید و آنها را در فرایند استراتژی برند در نظر بگیرید. علاوه بر این، باید برای توسعهی این استراتژی پژوهشهایی را انجام بدهید تا نیازها و خواستههای مشتریان و نیز تمایل آنها به سایر برندهای موجود در بازار را بشناسید. سپس دادههایی را در زمینهی قیمتگذاری، بستهبندی، توزیع، تبلیغات و بازاریابی و هویت برند جمعآوری کنید تا بتوانید از آنها در اجرای استراتژی برندتان بهصورت یکپارچه استفاده کنید. بیشتر بخوانید: چه زمانی نباید اقدام به راه اندازی استارت آپ کرد؟ – قسمت اول
زمان پیادهسازی این استراتژی: بسیار زود در مقابل بسیار دیر
شما در همان روز اول به استراتژی برند نیاز نخواهید داشت. استارتآپ ها در ابتدا باید به درستی محصولات خود را بسازند و پس از آن نگران هر چیز دیگری باشند. اگر شما یک محصول رویشپذیر نداشته باشید، در واقع چیزی برای رشد یک برند یا کمپانی نخواهید داشت. مرحلهی بعدی که همان مرحله توسعه و پیشرفت است، همان جایی است که استراتژی برند میتواند تاثیر هدفمندی داشته باشد. استراتژی برند، با مشخص کردن بهترین مشتریان شما و تعیین این که برای حل نقاط ضعف که هر روز با آن روبهرو هستید، بهتر است کدام کار را در مقایسه با سایر کارها انجام بدهید؛ میتواند به استراتژی رشد و توسعه شما قدرت و نیرو ببخشد. استراتژی برند در واقع تجارب یکتای برند شرکت شما است. زبانی که از طریق آن با بازار ارتباط برقرار میکنید و نتایجی که شما را به سمت افراد و مشتریان درست هدایت میکند، تعریف میکند. اگر برند استارتآپ شما شفاف نیست، استراتژی رشد شما زمانی را برای تعریف اهداف بلند مدت و تاکتیکهای کوتاه مدت برای رسیدن به این اهداف، نیاز دارد.
پیشگیری از افت پیشرفت، پیش از وقوع آن
همانطور که شرکت شما آمادهی پیشرفت و رشد میشود، تیم شما هم رشد خواهد کرد. استراتژی برند که مشخص میکند که شما در واقع چه کسی هستید و کدام یک از تعهداتی که دارید به امور داخلی شما نیز در کنار امور خارجیتان کمک میکند، به شما کمک میکند که افراد درستی را جذب کنید و یک بهسازی داخلی قوی ایجاد کنید. اگر استارتآپ شما برای رشد امور داخلی، برای رشد امور خارجی و رشد هر دوی این موارد آماده باشد، استراتژی برند میتواند استراتژی رشد شرکت شما را هوشمندتر، شفافتر و موفقتر به پیش ببرد.
با نظارت بر رقبا، استراتژی های کسب و کار بهتری برای خود بسازید
وارد شدن به یک اقیانوس پر از رقیب ممکن است واقعا سخت و خسته کننده باشد. شما مطمئناُ در این راه از مشاوران کسب و کار کمک میگیرید که بتوانید بازار جدید خود را بسازید و استراتژی های کسب و کار پایدار خود را به وجود آورید. اما بیایید صادق باشیم. آیا این واقعا قابل دستیابی است؟ بله، قابل دستیابی است اما ممکن است شانس کمی داشته باشید. آنچه شما میتوانید انجام دهید این است که به طور مرتب وب سایت ها، شبکه های اجتماعی و استراتژی های تبدیل رقبای خود را نظارت کنید. در این مقاله شما میآموزید که: چگونه استراتژی های کسب و کار رقبای خود را پیدا کنید چگونه برای مقابله با آنها تحقیق کنید چگونه مشتریان آنها را به سمت خود بکشانید اگر رقبای شما پایگاه ایمیل گسترده ای دارند، این یک فرصت عالی برای شما است!
همه ما این را شنیده ایم که کمپین های ایمیل موثرترین نوع بازاریابی هستند. درست است، این موثرترین راه برای رسیدن به مشتریان جدید است و اگر رقیب شما کمپین بازاریابی ایمیل داشته باشد شما هم باید حتما داشته باشید. در اینجا راهی وجود دارد که شما بتوانید کمپین های ایمیلی رقیب خود را بیابید. این راه میتواند به شما بسیار کمک کند و راهی بسیار ساده و آسان است. تنها کافی است به خبرنامه رقیب خود بپیوندید و این اصلا کار سختی نیست. این کار برای شما و برای تیم بازاریابی شما بسیار ارزشمند است زیرا میتوانید از استراتژی رقیب خود به راحتی مطلع شوید.
در استراتژی شبکه های اجتماعی رقیب خود به دنبال فرصت بگردید
هر کسب و کاری از طریق شبکه های اجتماعی با پایه و اساس مشتریان خود ارتباط برقرار میکند. اگر شما به طور منظم بر حضور رقبای خود در شبکه های اجتماعی نظارت کنید، میتوانید دریابید که آنها از چه استراتژی هایی استفاده میکنند، در حال نوشتن چه نوع محتوایی هستند و مهم تر از همه میتوانید بفهمید که آیا مشتریانشان از آنها راضی هستند یا نه. اگر مشتریان آنها را ناراضی یافتید باید این سوال را از خود بپرسید که من چه کاری میتوانم انجام دهم تا از رقیبان خود بهتر باشم و مشتریان را راضی کنم؟ اطلاعات ارزشمندی که از تحقیق در مورد رقبای خود در شبکه های اجتماعی به دست میآورید کمک زیادی به شما میکند.
برای پیدا کردن نقطه ضعف های استراتژی رقیب، با مشتریان آنها مصاحبه کنید
همانطور که در بالا اشاره کردیم، نظارت بر وب سایت رقیب بسیار اهمیت دارد، اما چیزی که نباید فراموش کنید ارتباط با مشتریان رقیب است که احتمالا روزی مشتریان شما خواهند شد. سعی کنید مکان هایی را که مشتریان رقیب شما در آنها جمع میشوند پیدا کنید. این مکان ها میتواند موارد زیر باشد: گروه ها یا صفحات فیس بوک گروه ها یا دنبال کندگان رقیب در لینکدین برخی کانال های اختصاصی در صنعت خودتان شما میتوانید با مصاحبه با حدود 20 تا 50 مشتری سوالات زیر را از آنها بپرسید: بزرگترین مشکل شما چیست؟ آیا برای این مشکل راه حلی دارید؟ آیا شما از خدمات یا محصولات آنها (رقیب) استفاده میکنید؟ نظرتان درباره این محصولات و خدمات چیست؟ دوست دارید در محصول چه چیزی بهتر شود؟ پاسخ این سوالات میتواند به شما کمک کند تا به درک بهتری در مورد استراتژی های کسب و کار رقیب خود برسید یا مشکلات محصول و خدمات خود را بفهمید و آنها را برطرف کنید.
بر وب سایت، استراتژی SEO و کلمات کلیدی رقیب خود نظارت کنید
گاهی اوقات، حتی ایجاد کوچکترین تغییر در وب سایت میتواند نرخ تبدیل شما را افزایش دهد. به عنوان مثال وب سایت تجارت الکترونیک رقیب شما از مشتریان درخواست میکند که یک حساب کاربری ایجاد کنند تا بتوانند خرید را انجام دهند. آنها متوجه شدند که وقتی مشتریان بالقوه میفهمند که بدون ایجاد حساب کاربری میتوانند خرید کنند بهتر و بیشتر خرید میکنند، بنابراین تصمیم گرفتند فرم ثبت نام حساب کاربری را حذف کنند. این برای شما بسیار مهم است. زیرا اگر رقیب شما تصمیم به حذف فرم ثبت نام گرفته است پس میزان بازدهی بیشتری وجود داشته است. با نظارت دقیق بر رقیب خود در اینترنت، همیشه میتوانید یک قدم جلوتر از آنها باشید و در طول زمان میتوانید استراتژی های کسب و کار خود را به بهترین شکل بسازید. امروزه بیشتر از پیش شاهد راه اندازی استارت آپ هایی که خدمات یکسانی را پوشش می دهد هستیم . بنابراین در صورتی که قصد راه اندازی استارت آپ خدماتی را دارید ، لازم است که پیش از هر گونه اقدامی ، استراتژی کسب و کار خود را با توجه به آنالیز استراتژی های کسب و کار رقیب خود نوشته و آن را بررسی کنید. بیشتر بخوانید: چه زمانی نباید اقدام به راه اندازی استارت آپ کرد؟
چگونه میتوانید یک ایده خوب برای کسب و کار دیجیتال انتخاب کنید؟
تمایل به شروع یک کسب و کار دیجیتال به بسیاری از دلایل یک حرکت هوشمندانه است. اما بزرگترین مانعی که درحال حاضر برای همه کسانی که میخواهند یک کسب و کار برای خودشان به صورت آنلاین و دیجیتال راه اندازی کنند وجود دارد، ایده کسب و کار دیجیتال مناسب است. اینکه نمیدانند چه کسب و کاری برای آنها بهتر و سودآورتر است. اما چگونه میتوانید یک ایده کسب و کار دیجیتال خوب برای خود پیدا کنید؟ قبل از اینکه به فکر پیدا کردن ایده کسب و کار باشید ابتدا باید کسب و کار آنلاین، اهداف آن و مزایای آن را بشناسید. همچنین مهمترین نکته این است که بدانید هدفتان از شروع یک کسب و کاردیجیتال چیست. خبر خوب برای شما این است که شما برای شروع کسب و کار خود در بهترین زمان تاریخ بشری زندگی میکنید. هرگز تا قبل از این هزینه های راه اندازی یک کسب و کار تا این حد پایین و پتانسیل کسب درآمد تا این حد بالا نبوده است. شما به منابع و ابزارهایی دسترسی دارید که تا 10 سال پیش وجود نداشت، رسانه های اجتماعی تنها یک نمونه کاربردی از آنها است.
اهداف و نیازهای شما از کسب درآمد چیست؟
شروع یک کسب و کار دیجیتال تصمیمی نیست که شما به راحتی آن را گرفته باشید، مطمئنن شما چند بار به این ایده فکر کرده اید و از آن صرف نظر کرده اید و چندین بار نیز خودتان را متقاعد کردید که این بهترین تصمیم ممکن است که میتوانید بگیرید. اما اینکه چرا شما بخواهید کسب و کار دیجیتال خود را راه اندازی کنید و دلایل آن که شما بخواهید این کسب و کار را به صورت نیمه وقت یا تمام وقت به کار بگیرید به چندین عامل مهم بستگی دارد که در زیر آورده ایم: 1- پول 2- استقلال 3- پیش بینی پذیری هیچ احساسی بهتر از این نیست که شما زیر نظر کافرمای نامطلوب کار نکنید و خودتان بادبان های موفقیت را به سمت افق روشن کارآفرینی تنظیم کنید. شما ایمان دارید که میتوانید آن را شروع کنید. اما یک نیاز اساسی تر به دست آوردن پول و درآمد به جای صبر کردن برای حقوق و کمی پول بیشتر با اضافه کاری های سنگین است. و اینجا جایی است که شما باید کمی تامل کنید و از خودتان بپرسید که چگونه میخواهید درآمدتان را جایگزین کنید و چرا؟ از آنجا که پاسخ این سوال تاثیر مستقیم بر نوع کسب و کاری که شما خواهد داشت پس درخواهید یافت که تنها دو نوع کسب و کار برای شما وجود دارد: کسب و کار مبتنی بر محصول کسب و کار مبتنی بر خدمات یک کسب و کار مبتنی بر محصول کسب و کاری است که در آن شما به طور مستقیم فروش محصولات را به مشتریان انجام میدهید. فروشگاه های تجارت الکترونیک نمونه ای از این نوع کسب و کار میباشند. فقط باید بدانید که در این نوع کسب و کار چندین هفته و شاید چندین ماه طول بکشد تا شما بتوانید کسب درآمد کنید. کسب و کار مبتنی بر خدمات به این صورت است که شما به جای محصول و کالا خدماتی را به مشتریان خود ارائه میدهید. زیبایی این نوع کسب و کار این است که تقریبا بلافاصله به درآمد میرسید. نمونه ای از کسب و کار مبتنی بر خدمات دستیاران مجازی، نویسندگان آزاد یا فریلنسرها، توسعه دهندگان وب و مشاوران SEO هستند.
مزایای کسب و کار دیجیتال
هنگامی که شما هر نوع کسب و کار آنلاین را با انواع خرده فروشی های غیر آنلاین مقایسه میکنید، میفهمید که چرا دهها میلیون نفر در سراسر دنیا مسیر کسب و کارهای آنلاین و راه اندازی استارت آپ را در پیش گرفته اند. هنگامی که شما یک کسب و کار واقعی یا غیر آنلاین دارید به این معنی است که باید به فکر وام های بانکی، اجاره نامه، بیمه کسب و کار، استخدام کارمندان، آموزش کارکنان و غیره باشید. پس از آن باید به فکر پیدا کردن یک مکان برای کسب و کار خود باشید. در حقیقت 50 درصد از خرده فروشی ها در طول سه سال اول خود شکست خورده اند.
برخی از بهترین مزایای کسب و کار دیجیتال عبارتند از: هزینه کم برای راه اندازی نداشتن مخارج غیر ضروری میتوان از هر نقطه از دنیا آن را اجرا کرد قابلیت اجرای پاره وقت عدم نیاز به کارمند، مگر اینکه خودتان بخواهید بیشتر کسب و کارهای آنلاین را میتوانید با سرمایه بسیار اندک نسبت به راه اندازی یک کسب و کار سنتی راه اندازی کنید. حتی برخی از آنها وجود دارد که کاملا بدون سرمایه و از صفر میتوانید آنها را راه اندازی کنید. بیشتر بخوانید: بهترین ایده های کسب و کار اینترنتی برای کسب درآمد آنلاین
به این ۸ دلیل شما نیاز به یک وب سایت برای کسب و کار خود دارید
جالب است که در عصر تلفن های هوشمند، تبلت ها و ساعت های هوشمند هنوز برخی از صاحبان کسب و کار که با آنان ملاقات میکنیم از ما این سوال را میپرسند که «چرا ما به وب سایت برای کسب و کار خود نیاز داریم؟»پیش از این در مقالات دیگری به این سوال پاسخ داده ایم اما در این نوشتار می خواهیم از زوایای دیگری اهمیت وب سایت برای کسب و کار ها را بررسی کنیم. ما در اینجا برای کسانی که نیاز به متقاعد کردن بیشتر در مورد وب سایت برای کسب و کار دارند 8 مورد از دلایل قانع کننده آورده ایم که نشان میدهد چرا نیاز به یک وب سایت حرفه ای برای کسب و کار دارند:
1- داشتن یک وب سایت حرفه ای کسب و کار به شما اعتبار میدهد
اولین واکنشی که مصرف کنندگان در مورد یک چیز جدید مثلا در مورد برند شما از خود نشان میدهند این است که در گوشی های هوشمند خود سرچ کنند و تلاش کنند که آن را به صورت آنلاین پیدا کنند. آنها به وب سایت یا صفحه فیس بوک شما سر میزنند فقط برای اینکه ببینند دیگران درمورد شما یا محصولات و خدمات شما چه میگویند. صاحبان کسب و کار در مورد این موضوع چه فکر میکنند؟ یک نظر سنجی در سال 2013 نشان میدهد که 65 درصد از کسب و کارهای کوچک در سراسر جهان تصمیم به ایجاد وب سایت برای کسب و کار خود به منظور اعتبار بخشیدن به کسب و کارشان گرفته اند. درواقع یک بررسی در سال 2013 نشان میدهد که 56 درصد از مردم به کسب و کارهای بدون وب سایت اعتماد نمیکنند که این رقم در سال های بعد بیشتر و بیشتر شده است.
2- شما یک ابزار بازاریابی اضافه دریافت میکنید
با داشتن یک وب سایت برای کسب و کار خود میتوانید تبلیغات و اطلاعات مربوط به کسب و کار خود را در وب سایتتان انتشار دهید. این اطلاعات را میتوانید به راحتی از طریق ایمیل به مشتریان یا مشتریان موجود خود و از طریق رسانه های اجتماعی به دنبال کنندگان و یا حتی کسانی که نمیشناسید و فکر میکنید ممکن است محصولات یا خدمات شما از طریق موتورهای جستجو یا رسانه های اجتماعی مورد علاقه آنها باشد گسترش دهید. همه این کارها را بدون ترک صندلی محل کارتان و تنها از طریق وب سایت انجام خواهید داد. بدیهی است که این بدان معنا نیست که شما بازاریابی محلی خود را فراموش کرده اید. مطمئنن بازاریابی آنلاین باید با تلاش های فیزیکی شما همراه باشد اما داشتن یک وب سایت برای کسب و کار، گزینه های بازاریابی شما را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد و باعث میشود پیغام شما را هزاران نفر دیگر مشاهده کنند. این قطعا فرصتی نیست که هرکسی بخواهد در راه رسیدن به موفقیت در کسب و کار از دست بدهد. 3- وب سایت شما به صورت 24 ساعته در دسترس است
در حالی که فروشگاه فیزیکی شما ساعت کاری محدود دارد، وب سایت شما شبانه روزی و 24 ساعته و بدون توقف در حال کار کردن است و هرگز نمیخوابد. یک بازدید کننده میتواند ساعت 2 صبح به وب سایت شما سر بزند تا ساعت کاری روز بعدتان را بررسی کند یا اینکه اگر موردی را میخواهد در مورد کسب و کار شما بداند مجبور نیست تا ساعت 10 صبح روز بعد صبر کند و منتظر بماند تا بتواند با فروشگاه شما تماس بگیرد. این امر باعث صرفه جویی در زمان پاسخگویی به سوالات مشتریان و مصرف کنندگان میشود و همچنین صرفه جویی در هزینه ها.
4- کسب و کار شما میتواند به صورت دیجیتالی جهانی شود
فروشگاه فیزیکی شما احتمالا محدود به مکان های اطراف خود خواهد بود. در حالی که یک وب سایت برای کسب و کار شما به صورت حرفه ای، تمام دنیا را به سوی کسب و کار شما باز میکند. محصولات و خدمات شما میتواند از طریق یک جستجوی ساده در هر کجای دنیا پیدا شود. درواقع کسب و کار شما میتواند بدون اینکه محل فیزیکی خود را ترک کند از طریق حضور آنلاین در قالب یک وب سایت، جهانی شود.
5- بازخوردهای ارزشمندی کسب میکنید
یک وب سایت برای کسب و کار به شما این اجازه را میدهد تا با مشتریان خود بحث و گفتگو کنید و نظرات آنها را از طریق ایمیل یا شبکه های اجتماعی دریافت کنید. بسته به اینکه این بازخوردها چه نوع بازخوردی است مثلا شکایت است، تعریف است یا صرفا یک بازخورد عمومی است، وب سایت شما میتواند ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کند و نحوه پاسخگویی برای شما را آسان تر کند.
6- صرفه جویی در زمان با وجود ارائه خدمات بهتر به مشتریان
شما به عنوان یک صاحب کسب و کار متوجه خواهید شد که بسیاری از مشتریان یک سوال تکراری را بارها و بارها از شما خواهند پرسید. شما با ایجاد قسمتی در سایت خود به عنوان «سوالات متداول» یا «پرسش و پاسخ» میتوانید همه این سوال ها را در یک جا جمع کنید و پاسخ آنها را به صورت یکسان بدهید و تا حد زیادی در زمان صرفه جویی کنید. مشتریانی که ابتدا شما را به صورت آنلاین پیدا میکنند قادر خواهند بود تا پاسخ سوالات خود را به سرعت دریافت کنند و احساس کنند که شما به نیاز آنها از قبل پاسخ داده اید.
7- به صورت آنلاین رقابت میکنید
اگر مشتریان شما محصولات شما را به صورت آنلاین پیدا نکنند، مطمئن باشید که آنها را در سایت رقیبان شما و کسب و کار آنلاین دیگری پیدا خواهند کرد. در حالی که شما هنوز در حال بحث کردن در مورد این موضوع هستید که آیا باید آنلاین باشید و وب سایت برای کسب و کار خود داشته باشید یا خیر، مشتریان بالقوه شما در حال کمک به رقبایتان هستند. اگر هنوز متقاعد نشدید ، شاید برایتان جالب باشد که بدانید یک تحقیق در سال 2007 نشان داد که از هر 4 نفر 3 نفر آنها از موتورهای جستجو مثل گوگل برای پیدا کردن کسب و کارهای محلی استفاده میکنند. این در حالی است که امروزه با گسترش تکنولوژی اینترنت افراد بیشتری به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند.
8- مشتریان خود را بهتر از قبل میشناسید
با وجود افزونه های تحلیلی که در وب سایت برای کسب و کار شما نصب شده است میتوانید یک دیدگاه بسیار آگاهانه نسبت به نوع بازدید کنندگان خود کسب کنید. همچنین میتوانید با استفاده از نظرسنجی ها به مشتریان خود بسیار نزدیکتر شوید تا بتوانید اطلاعات بیشتری در مورد آنها پیدا کنید، آن ها را به نیازهای خود برسانید و با ارتقای محصولات و خدمات خود به آنها خدمت کنید و کسب و کارتان را بهبود بخشید.
استارت آپ ها در حوزه گردشگری فرصتی برای جان دادن به این صنعت!
کشور ما ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی که در آن قرار دارد و بناهای تاریخی ، ظرفیت گردشگری بالایی دارد. اما متاسفانه به دلیل کم توجهی هایی که به این حوزه می شود ، همواره تشنه فرصتی برای شکوفایی می باشد. حضور استارت آپ ها در حوزه گردشگری ، فرصتی است برای استفاده از ظرفیت بالای این صنعت و رونق گردشگری. یکی از مزیتهای گسترش و پر رنگ شدن فضای مجازی ، آشنایی هر چه بیشتر مردم با پلتفرم های ارائه خدمات به صورت آنلاین می باشد. پلتفرم هایی نظیر تاکسی آنلاین ، سفارش غذای آنلاین ، بیمه آنلاین ، درخواست کارواش آنلاین ، خشکشویی آنلاین و … . تعداد این پلتفرم هایی خدماتی بسیار زیاد و هر روز شاهد این هستیم که یک پلتفرم خدماتی جدید به کسب و کار های آنلاین اضافه می شود. اما استارت آپی که جای آن خالی است ، استارت آپ ها در حوزه گردشگری است. حضور استارت آپ ها در حوزه گردشگری می تواند از جهات متفاوتی مفید واقع شود: باعث اشتغال زایی می شود باعث افزایش درآمد این حوزه می شود با کوتاه شدن دست واسطه ها باعث کاهش هزینه گردشگران می شود دردسترس بودن اطلاعات مورد نیاز ، باعث جذب گردشگران بیشتری می شود باعث بهبود اقتصاد محلی می شود اگر برای راه اندازی استارت آپ در حوزه گردشگری نیاز به ایده دارید ، به ایده های زیر توجه کنید:
پلتفرم اجاره اقامتگاه: یکی از روش های رایج برای گردشگری ، علاوه بر رزرو هتل ، استفاده از اقامتگاه های محلی می باشد. اقامتگاه های محلی توسط افراد بومی مناطق توریستی به گردشگران اجاره داده می شود. گردشگران نیز به دلایل مختلفی چون تجربه حضور در اقامتگاه بومی ، کاهش هزینه ها به نسبت اجاره اتاق در هتل ها و یا سایر موارد از اقامتگاه های محلی استقبال می کنند. اما مشکلی که در این حالت وجود دارد ، آن است که اقامتگاه های محلی ، معمولا توسط صاحب اقامتگاه در محل اجاره داده می شود. بسیاری از افراد تمایل دارند که در زمان سفر نگرانی هایی در مورد مکان اقامتشان نداشته باشند. طراحی پلتفرم اجازه اقامتگاه به صورت آنلاین ، این امکان را برای گردشگران فراهم می کند که پیش از سفر محل اقامتگاه خود را انتخاب کرده و آن را اجازه کنند. در حال حاضر شاید پلتفرم هایی مشابه وجود داشته باشد. اما AirBnb را می توان قوی ترین استارت آپ در حوزه گردشگری و پلتفرم اجاره اقامتگاه به صورت آنلاین در جهان دانست. این استارت آپ امکان اجاره اتاق ، اجاره یک واحد آپارتمانی ، رزرو اتاق هتل و همچنین امکان درخواست خدمات پزشکی ، رزرو خدمات گردشگری و تفریحی را به صورت آنلاین فراهم میکند. لازم به ذکر است که تمام جهان را پوشش می دهد. (البته در صورتی که فردی ، اقامتگاهی را معرفی کرده باشد.) روش کار AirBnb به این صورت است که افراد به دو دسته ، ارائه دهنده یا پذیرنده و مراجعه کننده خدمات تقسیم می شوند. تمام افراد می توانند با ثبت نام و معرفی محل خود ، آن را اجاره دهند. از طرف دیگر افرادی که قصد اجاره اقامتگاه را دارند، با جستجو می توانند اقامتگاه مناسب را پیدا کرده و آن را اجاره کنند.
پلتفرم رزرو خدمات گردشگری به صورت آنلاین:
شاید افرادی باشند که یک روز صبح از خواب بیدار شوند و تصمیم بگیرند که به یک سفر بروند. اما بیشتر مردم برای سفر رفتن ، نیاز به برنامه ریزی دارند. چه زمانی حرکت می کنند ؟ در چه تاریخی باز می گردند ؟ چند روز در کجا اقامت دارند؟ بعد از برنامه ریزی و پاسخ به سوالات بالا ، با سوالات جدیدی رو برو خواهند شد. سوالاتی مانند: چه مکان هایی دیدنی ای در مقصدشان وجود دارد؟ چه رستورانی بهترین غذای محلی را سرو می کند؟ مکان های تفریحی مقصدشان ، کجا است؟ بهترین بازار محلی معروف مقصدشان کجاست؟ چگونه می توانند یک راهنمای سفر را همراه خود داشته باشند؟ پلتفرم رزرو خدمات گردشگری ، می توانند به تمام سوالات و نیاز های گردشگران پاسخ دهد. در صورتی که قصد راه اندازی استارت آپ ها در حوزه گردشگری را دارید ، برای آنکه بتوانید حضور خودتان را در این حوزه ثابت کنید و حضوری پر رنگ داشته باشید، باشگاه مشتریان را در کنار کسب و کارتان در نظر داشته باشید. تجربه ها و مطالعات ثابت کرده است که باشگاه مشتریان در حوزه های مربوط به گردشگری و تفریحی در جذب و نگه داری مشتری می تواند بسیار مفید واقع شود. ارائه یک کد تخفیف از بهترین رستوران محل اقامت ، یا تخفیف برای سفر بعدی سبب می شود که با خاطره خوبی که در ذهن کاربر به جا مانده ، باز هم برای سفر بعدی به شما مراجعه کند.
نرخ سوزاندن استارت آپ ها – چرا استارت آپ ها شکست می خورند؟
زمانی که شما یک کسب و کار نوپا را مدیریت کنید ، طولی نخواهد کشید که با چالش های متفاوتی آشنا خواهید شد . چالش های فنی ، منابع انسانی و نیروی کار ، مالی و … . البته که تا قبل از آنکه وارد میدان نشوید و با آن ها رو به رو نشوید نمی توانید تجربه کسب کنید. اما همیشه کسب اطلاعات پیش از اقدام به راه اندازی استارت آپ می تواند در رو به رو شدن با چالش ها سودمند باشد. یکی از مواردی که می تواند باعث شکست استارت آپ ها شود ، زیاد بودن نرخ سوزاندن استارت آپ ها می باشد. در این نوشتار قصد داریم با اهمیت محاسبه نرخ سوزاندن استارت آپ آشنا شویم.
نرخ سوزاندن یا burn rate چیست؟
burn rate یا نرخ سوزاندن ، یکی از نرخ هایی است که در سازمان های بزرگ عموما به صورت ماهانه محاسبه می شود و تنها مختص استارت آپ ها نمی باشد . به نرخ از دست دادن پول در همه کسب و کار ها نرخ سوزاندن گفته می شود.
چرا باید نرخ سوزاندن را محاسبه کرد ؟
زمانی که گفته می شود شرکت یا استارت آپ به صورت ماهانه نرخ سوزاندن صد هزار واحد پولی را دارد، این جمله شاید به تنهایی معنای کاملی را به شنونده منتقل نکند. اساساََ نرخ سوزاندن زمانی اهمیت پیدا می کند که در کنار دیگر شاخص های کسب و کار بیان شود . اگر مجموعه شما ماهانه به 500 هزار واحد پولی برای فعالیت نیاز داشته باشد و درآمد ماهانه 400 هزار واحد پولی باشد، در این زمان نرخ سوزاندن مجمومه 100 هزار واحد پولی می باشد. در صورتی که یک استارت آپ راه اندازی کرده باشید ، لازم است که ماهانه این نرخ را محاسبه کنید. مقایسه نرخ سوزاندن هر ماه با ماه قبل ، گرفتن میانگین به شما کمک می کند که از میزان موفقیت کمپین های تبلیغاتی و میزان سود آوری آن ها اطلاع کسب کنید. زمانی که نرخ سوزاندن کاهش پیدا کند متوجه خواهید شد که استارت آپ شما به سمت موفقیت می رود. همچنین بر عکس ، زمانی که این نرخ به تدریج بیشتر شود ، نشان دهنده آن است که اتفاقات در حال از کنترل خارج شدن است و باید فکری برای خلاص شدن از مشکلات کرد . در این مرحله برای گرفتن تصمیمات استراتژیک ، گاها نرخ سوزاندن به صورت دو هفته یکبار یا هفته ای یکبار نیز محاسبه می شود.
اما چرا نرخ سوزاندن حائز اهمیت است؟
استارت آپ شما برای آنکه بتواند تعداد مشتریان خود را کسب کند ، مدت زمانی را نیاز دارد و در این بازه زمانی نرخ سوزاندن استارت آپ ممکن است به بالاترین میزان خود در طول فعالیت برسد. در صورتی که شما میانگین نرخ سوزاندن استارت آپ را بدانید ، می توانید محاسبه کنید که مجموعه شما تا چه زمانی می تواند بدون پول کار کند. از طرف دیگر ، در صورتی که زمان آن برسد که نیاز به سرمایه گذار داشته باشید، مستندات مربوط به نرخ سوزاندن می تواند به شما کمک کند که بتوانید سرمایه گذاران بهتری را جذب کنید. البته اگر نرخ سوزاندن استارت آپ ، یک تابع صعودی داشته باشد، این سبب خواهد شد که سرمایه گذاران ، تمایلی به سرمایه گذاری بر روی استارت آپ شما نداشته باشند.
چه زمانی نباید اقدام به راه اندازی استارت آپ کرد؟ – قسمت دوم
در نوشتاری که پیش از این با عنوان ” چه زمانی نباید اقدام به راه اندازی استارت آپ کرد؟ – قسمت اول ” در وبلاگ داده پردازان راستین منتشر شد ، به شرایطی اشاره کردیم که راه اندازی استارت آپ را با چالش رو برو می کند. به اهمیت آنالیز ایده راه اندازی استارت آپ اشاره کردیم و نقش آن در موفقیت استارت آپ را بررسی نمودیم . همچنین اشاره کردیم که عدم آنالیز ایده راه اندازی استارت آپ در بسیاری از مواقع باعث می شود که نتوان جامعه هدف را به خوبی شناخت و این امر سبب شکست برنامه های بازاریابی استارت آپ می شود. استارت آپی که نتواند کسب در آمد کند محکوم به شکست است و قبل از آنکه بتواند وارد بازار رقابتی شود باید بازار را ترک کند. در ادامه به دیگر شرایط چالش زای راه اندازی استارت آپ اشاره می کنیم. لازم است به این نکته اشاره کنیم که قصد ما از نوشتن این نوشتار این نیست که شما را از راه اندازی استارت آپ منصرف کنیم، بلکه با معرفی شرایطی که استارت آپ ها را دچار چالش می کند قصد داریم که به شما برای راه اندازی استارت آپ موفق کمک کنیم.
1- نداشتن صبر و استقامت
زمانی که صحبت از افراد موفق به میان می آید ، استیو جابز (مدیر عامل اسبق شرکت اپل ) یکی از افرادی است که همیشه در مورد او صحبت می شود. کار آفرینی که کار خود را با یک تیم کوچک در گاراژ خانه شروع کرد و در طول چند سال محصولات اپل وموفقیت او در تجارت، زبان زد خاص و عام شد. اما شاید برای شما جالب باشد که بدانید استیو جابز یک بار در سال ۱۹۸۵ از شرکتی که خود آن را تاسیس کرده بود، یعنی شرکت اپل ، اخراج شد. با این حال او هیچ گاه عقب نکشید و شرکت رایانه ای نکست و سپس شرکت گرافیکی پیکسار را تاسیس کرد و موفقیت هایی که با تاسیس این دو شرکت بدست آورد سبب شد تا بتواند دوباره به شرکت اپل باز گردد. مسیر رسیدن به موفقیت کوتاه و بدون مشکل نیست. اگر در مسیر راه اندازی استارت آپ با مشکل روبرو شدید ، نا امید نشوید. برای رسیدن به موفقیت صبر و استقامت خود را نشان دهید.
2- عدم بررسی رقبا و استارت آپ های مشابه
شاید به نظر بسیاری از افراد پیاده سازی ایده هایی که پیش از این توسعه داده شده اند و به صورت استارت آپ های فعالی در بازار فعالیت می کنند ایده عاقلانه ای نباشد. اما نمونه هایی وجود دارد که نشان می دهد ، در صورتی که هوشمندانه به باز طراحی ایده ها دیگر استارت آپ ها بپردازید می توانید موفقیت را از آن خود کنید و حتی سهم بیشتری از بازار را بدست بگیرید. برای مثال اپ استور ایرانی سیب اپ را در نظر بگیرید. در حال حاضر این امکان را به سایر استارت آپ های ایرانی می دهد تا نسخه ios اپلیکیشن خود را به سادگی در این اپ استور منتشر کنند. از آنجایی که سهولت استفاده از این اپ استور برای کاربران ایرانی به مراتب بهتر است ، مورد توجه بسیاری از کاربران ایرانی تلفن های هوشمند ios قرار گرفته است. اما با توجه به مصاحبه ای که پویا خوشبخت یکی از بنیان گذاران با مجله شنبه داشته است ، زمانی که آن ها شروع به فعالیت کردند ، سیبچه رقیب قدرتمند تری بوده است. اما آنها با بررسی و آنالیز اشتباهات آنها توانسته اند موفق تر عمل کنند. بنابراین پیاده سازی ایده های قدیمی در صورتی که بخوبی آنالیز شده باشد و هوشمندانه باز طراحی شوند می تواند باعث راه اندازی استارت آپ موفق شوند. این در حالی است که در صورت عدم بررسی رقبا ممکن است که شما نیز درگیر اشتباهات ساده ای شود که تنها با بررسی استارت آپ های رقیب قابل اجتناب بودند.
3- نداشتن دانش و سرمایه کافی
اما یک نکته بسیار مهم در راه اندازی استارت آپ ، سرمایه یا دانش! یکی از موضوعات انشا دوران تحصیل در مرحله آخر راه اندازی استارت آپ به ما برای تصمیم گیری برای راه اندازی استارت آپ کمک می کند. همان موضوع معروف علم بهتر است یا ثروت ! زمانی که صحبت از راه اندازی استارت آپ به میان می آید ، علم و ثروت هر دو می توانند به یک اندازه مهم باشند. راه اندازی استارت آپ علاوه بر اینکه نیاز به مطالعه در خصوص ایده و سایر موارد دارد، نیاز به دانش فنی برای پیاده سازی و توسعه دارد. در صورتی که شما دانش فنی کد نویسی را داشته باشید می توانید با گرد هم آوردن تعدادی از برنامه نویسان و طراحان تیم خود را تشکیل دهید و ایده خود را پیاده سازی کنید. معمولا تیم ها پس از آنکه ایده اولیه را توسعه دادند و به یک محصول اولیه رسیدند برای جذب سرمایه گذار به مراکز رشد پارک های فناوری یا شتاب دهنده ها مراجعه می کنند. این مراکز مشکل سرمایه تیم ها را برای توسعه محصول را به ازای دریافت سهم ، بر طرف می کنند. راه حل دیگری که وجود دارد سرمایه گذاری در استارت آپ ها یا تشکیل تیم با سرمایه اولیه می باشد. این زمانی رخ می دهد که شما دانش فنی برای توسعه ایده راه اندازی استارت آپ را ندارید ، اما سرمایه لازم را دارید. در این حالت می توانید یک تیم توسعه استخدام کنید تا ایده شما را به سر انجام برسانند. فراموش نکنید که مسیر توسعه استارت آپ کوتاه نیست و باید برای کسب موفقیت ، در طول توسعه قدم به قدم با تیم توسعه دهنده همراه شوید. برای راهنمایی استخدام یک تیم توسعه دهنده مقاله ” چگونه برنامه نویس و توسعه دهنده وب استخدام کنید ” را بخوانید.