رازهای راه اندازی استارت آپ تا رسیدن به موفقیت!
آیا می خواهید رازهای راه اندازی استارت آپ موفق را بدانید؟ تمرکز بر بهترین بودن ( تنها گزینه عالی موجود) یک محصول یا خدمات ؛ اجتناب از مشتریان ارزان قیمت ؛ تعریف یک فلسفه و دفاع از آن ؛ متقاعد کردن مشتریان به کار با LEAN؛ و ترویج اکوسیستم کار شاد . عبارات زیر، رایجترین تعاریفی هستند که برای استارتآپ به کار میروند. مضامین کلی آنها عبارتند از: تشکیلات موقت مدل تجاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر سرویس یا محصول جدید تردید مفرط (عدم اطمینان شدید و گاها دائمی ) شمار در حال افزایشی از کارآفرینان و جوانان حرفهای کار وجود دارد که از طریق ایدهها و با امید یافتن یک کمپانی که شرایط آنها را بپذیرد، قدم به عرصهی بازار میگذارند. بسیاری از این تلاشها در طول مسیر با شکست مواجه شده و متوقف میشوند. حتی وقتی که دورنمای آنها خوب به نظر برسد و بودجهی بزرگی در اختیار داشته باشند!
با این حال، بسیاری از استارتآپها این توانایی را دارند که در میان رقابتها و شلوغی بازار با موفقیت مسیر خود را طی کنند. یک محصول رقابتی تحت برندی جدید تعریف کرده و به موفقیت دست مییابند. اگر تا کنون به پیادهسازی یک ایدهی مشابه اندیشیدهاید، نکاتی که در ادامه مطرح خواهند شد، میتوانند به شما کمک کنند که علاوه بر اختصاص ساعاتی برای تلاش و فعالیت و به عبارتی سختکوشی برای شرکت خود، بتوانید بهترین تصمیمگیری را داشته باشید.
1. لزومی ندارد که در همهی مسائل بهترین باشید.
اغلب، زمانی که شما یک استارتآپ را خلق میکنید، ممکن است دچار این اشتباه شوید که تلاش کنید در نواحی و زمینههای مختلف بهترین باشید؛ حتی اگر این زمینهها مجاور یکدیگر باشند. برای اینکه رقیبی درست باشید و مشتریان را جذب کنید، لازم است که ارزشی را به بازار اضافه کنید و این که بخواهید در چندین زمینه به این موفقیت دست پیدا کرده و این ارزشها را وارد بازار کنید، کار دشواری است. در نظر داشته باشید که یک برکه عمیق همیشه بهتر از یک دریا با عمق یک بند انگشت است. به همین خاطر، بهتر است که منابع خود را بر روی این مسئله متمرکز کنید و به طرز مخصوصی بر روی مواردی خاص بسیار خوب باشید، در عوض این که موارد مورد نظر را متوع بسازید و خدمات و محصولات غیر واجب بسیار زیادی را ارائه کنید. در انتها، یک استارتآپ باید با سرویس و محصولی تعریف شود که پاسخگوی این سوال باشد: «چه کارهایی میتوانیم برای مشتریان ویژهی خود انجام بدهیم؟» برای نمونه، شما ممکن است در ساخت پیچ در جهان بهترین باشید، اما لزومی ندارد که در ساخت مهره هم خوب باشید. جنبهی سحرآمیز یک استارتآپ این است که همین که در ساخت پیچ بهترین باشید، کافی است تا موفق شوید. رازهای راه اندازی استارت آپ واقعا شگفت انگیز هستند! سازمان رسانهای میتواند پیرامون هزاران مسئلهی مرتبط با انتقال ایدهها و ارزشها به عمومیت مردم فعالیت کند. با این حال، یک استارتآپ باید مشخص کند که دوست دارد در چه زمینهای از موارد زیر در جهان بهترین باشد: محتوای اختصاصی، بازاریابی دیجتال، سئو، طراحی و UX، محصول، اینفوگرافی و نمایش دادهها، و غیره.
این که بخواهید در همهی این فیلدها به صورت همزمان در جهان بهترین باشید کار بسیار دشوار و احتمالا نشدنی باشد. بهترین کار این است که یک زمینه را انتخاب کنید که منابع خود را به آن مرتبط کنید تا استعدادهای مربوطه را بیابید و امیدوار باشید که مشتریانتان ارزشهای انتخاب شما را ببینند. همین روند به یک کمپانی فناوری که خدمات خود را در فضای ابری ارائه میکند یا از طریق یک اپلیکیشن محصولات یا سرویس خاصی را عرضه میکند نیز اعمال میشود.
2. در اختیار داشتن افراد با استعداد در استارتآپ بسیار خوب است، اما این افراد باید به ماهیت مجموعه شما وفادار باشند.
یکی دیگر از رازهای راه اندازی استارت آپ ، استخدام افراد با استعداد می باشد. در دنیای تجاری امروز، رقابت بیرحمانهای در میان کمپانیها و استارتآپها برای استخدام استعدادها در کمترین هزینهی ممکن وجود دارد. هر چه تعداد بیشتری از افراد با استعداد، و با هزینهای کمتر در تیم خود داشته باشید، احتمال موفقیت شما در بازار رقابتی نیز بیشتر خواهد بود. قاعدهی کلی ساده است، اما مشکل در این است که بازار درگیر کمبود استعداد بوده و به همین دلیل، یافتن آن کاری دشوار است؛ مخصوصا با داشتن فیلتر هزینههای کم برای یافتن این استعدادها ! همچنین اگر این حقیقت برای شما واضح و روشن باشد که موفقیت شرکت شما وابسته به نحوهی سازگاری این استعدادها با ماهیت شرکت شما باشد، مسئله دشوارتر هم خواهد شد. برای مثال ممکن است که این استعدادها بسیار حرفهای باشند اما رابطهی خوبی با تیم، مدیریت و مشتریان اکوسیستم خود نداشته باشند که این امر به نوبهی خود تاثیرات منفی خود را خواهد داشت و در واقع میتواند مزایای این استعداد ها را خنثی کند. شما به عنوان بنیان گذار یک استارتآپ، صدها مشغله، تعهد، و کار خواهید داشت که باید به آنها رسیدگی کنید. با این حال مهمترین نقش، در بر دارندهی این نکته است که شما یک سرپرست درجه یک برای فلسفهی شرکت خود باشید. این نکته مشتریان کمپانی شما را قادر میسازد که شرکت خود را از سایر رقبا تمییز کنند و بتوانند ویژگیهایی که اغلب در محصولات و خدمات کمپانی شما یافت میشود، تشخیص بدهند. در ادامه با ما همراه باشید تا با دیگر رازهای راه اندازی استارت آپ موفق آشنا شوید .
استارتآپها در مقابل SMBها
به نظر میرسد که رسانههای جریان اصلی مجذوب استارتآپهایی شدهاند که در آن کمپانیهای تازه تاسیس و در حال توسعه و رشد شرکت دارند. موردی که آنها را از کسبوکار مرسوم متمایز میکند ظرفیت و توانایی آنها برای رسیدن به ایدههایی است که توجه سرمایهگذاران مالک و تمایل آنها را برای سرمایهگذاری و مشارکت در تجارت، به آن کسبوکار جلب میکند. برخی از افراد SMB را بر مبنای داشتن تعداد کارمندان کمتر از ۲۰۰ نفر تعریف میکنند. SMB مخبب عبارت Small to Medium-sized Business به کمپانیهای غیر کلانی اشاره میکند بزرگتر از دفاتر کاری هستند و در کسبوکارهایی با اندازهی کوچک یا متوسط فعالیت دارند. اداره مالیات استرالیا یا ATO (Australian Tax Office) از تعریف متفاوتی استفاده میکند و میگوید « SMBها سالانه درآمدی کمتر از ۲۰ میلیون دلار دارند. به عبارت دیگر یک استارتآپ میتواند یک SMB نیز باشد.» در مرحلهی اول همهی کسبوکارها یک SMB به شمار میآیند. در مفهوم امروزی، استارتآپهای هشیار، دارای بودجهی کافی و آماده، شروع به فعالیت میکنند تا به بازارهای مشهور فشار وارد کنند و مدلهای مشهور تجاری را مختل کنند. فیل اووِنس (Phil Owens) مدرس کسبوکار و کارشناس رفتارهای سازمانی The Bigger Game بیا میکند که « بازار و زمینهای که همهی کسبوکارها در آن فعالیت میکنند، در وضعیتی قرار دارد که پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است. مشتریان، مصرفکنندگان و رقبا همیشه در حال رشد و پیشرفت هستند. برای اینکه از مسیر خارج نشوند ومناسب و مطابق نیازهای روز باشند (تنها با در نظر داتن مزایای رقابتی) سازمانها نیاز دارند تا گرایش ذهنی و فکری استارتآپی داشته باشند و به آن زمان اختصاص بدهند و تلاش کنند که فراتر از کسبوکار عادی خود فعالیت داشته باشند تا در طولانی مدت موفق باشند.» و احتمالا این تفاوت کلیدی و مهم میان استارتآپها و SMBها است. استارتآپها باریحهی مخاطره پذیر و ریسک کننده و همچنین هشیاری خود شناخته میشوند. آنها آمادهاند تا برای ایدههای جدید تلاش کنند و میپدیرند که برخی از این ایدهها ممکن است نتیجهی مطلوب نداشته باشند، در حالی که SMBها محتاط و محافظهکار هستند و تمایل کمتری دارند که به موارد جدید بپردازند یا به سمت موقعیتهای جدید حرکت کنند. اوونس میگوید: هر کسبوکاری نیاز دارد که استراتژی خود را بر روی سه افق فکری زمان حال حاضر، زمان کوتاه مدت و زمان بلند مدت توسعه بدهد و میان سرمایهگذاریها و تلاشهای خود تعادل و توازن بر قرار کند تا یک عملکرد تحملپذیری را هدایت و جهتدهی کند. بخش حیاتی و مهم این درخواستهای فعالیتها و گرایشهای فکری استارتآپها این است که آنها را رهبری کنید و برای توسعهی آنها به سمت مراکز پر منفعت آینده، روشها و راهکارهایی را بیابید. زمانی که یک کسبوکار جدید شروع به فعالیت میکند، موسس و پایهگذار آن عموما کوشا، خوشبین و آماده است تا ابتکارات جدیدی را برای شروع کارها امتحان کند. اما همان طور که استراتژیهای موفق صورت میگیرند، ممکن است فریب کارکردهای پیش روی خود را بخورید و خطرات ایدههای جدید را در نظر نگیرید. اوونس میگوید: بسیاری از سازمانها فرهنگها و عادتهایی را توسعه میدهند که آنها را در وضعیت فعلی خود نگه دارد. هشیاری، اعمال منابع مناسب و دعوت به پذیرش ریسکها و خطرات یک کسبوکار را قادر به نوآوری و عملکرد پیوسته میسازد. این امر دلیلی بر این مسئله است که چرا بسیاری از کسبوکارها نیاز داند که در میان پرورش خود روحیهی استارتآپ را زنده نگه دارند و آماده باشند که بر روی آن اقداماتی را به انجام برسانند.
چگونه میتوانیم اقدام به راه اندازی استارتاپ کنیم، بی آن که در مسیر باز بمانیم؟ – قسمت دوم
در بخش قبل تعاریفی از استارتاپ را بیان کردیم و دو مورد از راهکارهای لازم در راه اندازی استارتاپ که به موفقیت آن کمک می کند را معرفی کردیم . در این مطلب به بررسی سه نکتهی دیگر در این زمینه میپردازیم. قسمت اول : چگونه میتوانیم یک استارتاپ را شروع کنیم، بی آن که در مسیر باز بمانیم؟
3. بر روی جذب مشتریانی که آماده هستند و بودجهی کافی دارند، تمرکز کنید.
اغلب گفته میشود که در بیشتر موارد، کمپانیها بازتابی از مشتریان خود هستند. حتی اگر این یک گزاف گویی باشد، اما در حقیقت درست است. بهترین نکته برای هر شرکت نوپا، خواه یک استارتآپ باشد و خواه نباشد، اتکا به بالاترین تعداد ممکن از مشتریانی است که در بهترین حالت ممکن از منابع مالی، بهترین آمادگی را دارند. مشتریانی که از محصولات با هزینهی کم برخوردار میشوند در نهایت کار برای دریافت نمرهی مثبت خیلی حرفی برای گفتن نخواهند داشت. یک محصول یا سرویس ارزان، احساسی عدم اطمینان، نتیجهی کم کیفیت و عدم منحصر بودن را در خریدار ایجاد میکنند. در راه اندازی استارتاپ ، شرکتهای تجاری کوچک باید دارای اعضایی با آموزش، ارتباطات و استعداد کافی در تیم باشند تا بتوانند مشتریان با ارزشتری جذب کنند. یعنی مشتریانی که محصولات منحصربهفرد یا خدماتی که سطح بالاتری از نوآوری و تفاوتها را دارند، تقاضا میکنند، و مشتریانی که در ازای دریافت محصولات ارزش واقعی آنها را پرداخت میکنند. بهتر است که مشتریانی که فاقد این خصیصه ها در مشخصات خود هستند را در زمرهی مشتریان خود قرار ندهید.
4. فلسفهی LEAN در راس کار محصولات خود اعمال کنید.
یک استارتآپ همیشه باید بر روی دو هدف تمرکز داشته باشد: ارائهی بزرگترین ارزش ممکن به مشتریان خود انجام این کار با حداقل منابع مورد نیاز بهتر است که با مشتری به این توافق برسید که محصول میانهای را بدون هیچگونه وعدهی اضافی و در هزینهای کمتر به آنها ارائه کنید. حتی اگر مشتری توان پرداخت بیشتری برای محصولی سطح بالاتر با قیمتی بالاتر داشته باشد. در این روش، تیم یک شرکت کوچک قادر است که تلاشهای خود را بر روی عناصر کلیدی محصول متمرکز کند و از تولید بیش از حد یا تولیدات سرشار از ضایعات جلوگیری کند. زمانی که این لایه بی مایه و ضعیف را حذف میکنید، دستیابی به ارزش و کیفیت و نیز کاهش زمان تحویل کالا آسانتر میشود ای موارد اصول اصلی متودولوژی LEAN و کاربرد مداوم نوآوریها هستند. اما زمانی که شما سه نکتهی بالا را اعمال میکنید، این امر میتواند دشوار باشد: مشتریانی که آماده هستن و منابع مالی کافی برای سفارش دادن محصولات و سرویسهای بسیار ارزشمند دارند. استعداد زیادی برای تکمیل موفقیت آمیز بازهی زمانی این دادوستد نیاز است. اغلب طی یک فرایندی تکراری شرکت باید مشتریان خود را متقاعد کند تمایل دارد هزینهی کمتری از آنها دریافت کند. در اکثر موارد بدون هیچ مورد استثنایی متدولوژی LEAN الزام میکند که پرداخت کمتر بیشتر مورد توجه آنها است.
5. توجه داشته باشید که یک استارتآپ با کارمندان رضایتمند میتواند موفق شود.
ممکن است که کمپانی بازتابی از مشتریانش باشد اما این نکته بیشتر در مورد کارمندانش صدق میکند. سریعترین روش برای مواجهه با شکست، داشتن یک تیم بیانگیزه و ناامید است که اعضای ان هیچ رابطهای با یکدیگر و با فلسفهی شرکت ندارند. این یک امر ضروری است که یک تیم رضایتمند و خوشحال بسازید که رابطهای احساسی با کاری که انجام میدهند و محیط فردی و فیزیکی خود دارند و با ارزشهای شرکت، همکاران و یک هدف متعالی هم دلی دارند. توانایی ساخت اکوسیستمی که رضایتمندی معقولی را در شرکت تضمین میکند کار پیچیده ای است. در برخی موارد شرکت با هشدارهایی روبرو میشود و در برخی موارد دیگر، معجزه رخ میدهد. هنگامی که شما دارای تیمی با اعضای با انگیزه، مثبت، دلپذیر و پویا هستید، در مقایسه با زمانی که دارای استعدادهای حرفهای اما فاقد یک گروه شاد و سرزنده هستید، کمک بسیار ازشمندتری به استارتآپ خود میکنید.
چگونه میتوانیم یک استارتاپ را شروع کنیم، بی آن که در مسیر باز بمانیم؟
دو تعریف زیر از استارتاپ را در نظر بگیرید؛ یک استارتاپ ، ساختاری موقتی است که به جستجوی یک کسبوکار مقیاسپذیر و تکرارشدنی میپردازد. استارتاپ یک اقدام بشری است که برای توزیع یک سرویس یا محصول جدید تحت شرایطی از شک و تردیدهای شدید، طراحی شده است. این دو تعریف رایجترین تعاریفی هستند که برای استارتاپ بهکار میروند. مفاهیم کلیدی که در این دو تعریف وجود دارند عبارتند از: ساختار موقت مدل کسبوکار مقیاسپذیر و تکرار شدنی محصول یا سرویس جدید شک و تردید شدید در ایران هر روز شاهد تعداد زیادی از کارآفرینان و جوانان حرفهای هستیم که با ایده و آرزوی یافتن شرکتی که تمایل داشته باشد با شرایط و ایده آنها آشنا شود، وارد این بازار میشوند. بسیاری از این ایده های راه اندازی استارتاپ ، حتی با وجود ظاهر و وجههای خوب و بودجهای بزرگتر ، باز هم در طول مسیر با شکست مواجه میشوند. با این وجود، بسیاری از استارتاپ ها نیز هستند که موفق میشوند در میان انبوهی از شرکتکنندگان خودشان را نشان داده و شناخته شوند، محصولی مقرون بهصرفه با برندی جدید معرفی کنند و به موفقیت دست پیدا کنند. اگر شما نیز تا کنون فکر اجرای یک ایدهی مشابهی را در سر میپروراندید، نکاتی که در ادامه مطالعه خواهید کرد، به شما کمک میکنند که بهترین تصمیم را بگیرید و نیز زمان زیادی را برای کار و تلاش سخت به شرکت خود اختصاص بدهید.
1. لزومی ندارد که در همهی موارد بهترین باشید.
در اغلب موارد، هنگامی که در ابتدای راه، راه اندازی استارتاپ هستید، ممکن است دچار این اشتباه شوید که بخواهید در همه عرصهها یا زمینههای گوناگونی که احتمالا می تواند در پوشش خدمات قابل ارائه شما باشد ، بهترین باشید. برای یک رقابت درست و جذب مشتریان، لازم است که ارزشهای افزوده به بازار ارائه کنید و در این حالت، کار دشواری است که در چندین عرصه به این مهم دست پیدا کنید. برای مثال اگر قصد راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی را دارید ، برای آنکه بتوانید با دیجی کالا (که بزرگترین فروشگاه اینترنتی ایران محسوب می شود) رقابت کنید ، شاید بتوانید با پیشی گرفتن در خدمات پشتیبانی، نظر تعداد زیادی از مشتریان را به خود جلب کنید به همین دلیل، بهتر است که منابع خود را برای این که در یک مورد خاصی به طور فوقالعادهای خوب باشید، متمرکز کنید در عوض این که محصولات و خدمات غیرضروری بسیاری را تنوع داده و ارائه کنید. در انتها، یک استارتاپ باید بر روی محصول یا سرویسی بنا شود که پاسخگوی این سوال باشد: “چه کاری میتوانیم برای مشتریان ویژه خود انجام بدهیم؟” به عنوان مثال، شما میتوانید در ساخت پیچ در جهان بهترین باشید، اما لزومی ندارد که در ساخت مهره هم خوب باشید. جنبهی جادویی یک استارتاپ این است که همین که در ساخت پیچ بهترین باشید، کافی است تا موفق شوید. یک سازمان رسانهای ممکن است که در رابطه با هزاران نظریه مربوط به انتقال ایدهها و ارزشها به عموم مردم، تامل کند. با این حال، در نهایت این سازمان باید انتخاب کند میخواهد چه چیزی در محتوای تخصصی، بازاریابی دیجیتال، SEO، طراحی و UX، محصول، اینفوگرافیک و نمایش اطلاعات، در جهان بهترین باشد؟ دشوار است که بتوان بهصورت همزمان در همهی این زمینهها بهترین باشید. بهترین کار این است که یک عرصه را انتخاب کرده و از منابع خود برای جستجوی استعدادها استفاده کنید و امیدوار باشید که مشتریان شما ارزش لازم را در انتخاب شما ببینند. همین امر در یک شرکت فناوری که سرویسهایی را در فضای ابری (cloud)، یا محصول یا سرویسی را در قالب یک اپلیکیشن بومی ارائه میکند، اعمال میشود.
2. تالنت (talent) خوب است، اما باید در راستای فلسفهی خدمات و محصولات شما باشد.
در دنیای تجاری امروز، رقابت بیرحمانهای برای استخدام استعدادها در کمترین هزینهی ممکن وجود دارد. هر چه افراد با استعداد بیشتری با هزینهای کمتر در تیم خود داشته باشید، احتمال موفقیت شما در بازار بیشتر است. قاعدهی سادهای است، اما مشکل این جا است که بازار درگیر کمبود استعداد است و به همین ترتیب، یافتن آن کار دشواری است؛ مخصوصا با هزینههای کم! همچنین اگر این حقیقت برای شما آشکار باشد که موفقیت شرکت شما وابسته به چگونگی سازگاری این استعدادها با فلسفهی شرکت شما باشد، مسئله دشوارتر هم میشود. ممکن است که این استعدادها بسیار حرفهای باشند اما رابطهی خوبی با تیم، مدیریت و مشتریان اکوسیستم خود نداشته باشند. شما به عنوان بنیان گذار یک استارتاپ ، صدها مشغله، تعهد، و کار دارید که باید انجام بدهید. با این حال مهمترین نقش، شامل این نکته است که یک سرپرست درجه یک برای ماهیت شرکت خود باشید. این مسئله مشتریان را قادر میسازد که کمپانی را از سایر رقبا تمییز کنند و ویژگیهایی که اغلب در محصولات و خدماتش یافت میشود تشخیص بدهند. در مطلب بعدی، سایر نکات لازم در این زمینه را بررسی خواهیم کرد.
استراتژی رشد استارتآپ شما ، به کمک استراتژی برند شروع میشود!
شما در حال اجرای یک استارتآپ هستید. چه زمانی استراتژی برند را اجرا بهکار میگیرید؟ چه زمانی نیاز دارید که رشد کنید؟ چه زمانی نیاز دارید که مشتریان جدیدی جذب کنید؟ برای یک استارتآپ که در مرحله رشد است ، استراتژی برند میتواند یک ابزار حیاتی و بسیار مهم باشد. بنابراین، پاسخ این سوال که «چه زمانی به استراتژی برند نیاز دارید؟» این است: «نه در همان ابتدای راه اندازی استارتآپ ، اما احتمالا زودتر از چیزی که فکر میکنید !»
استراتژی برند چیست؟
برندسازی فرایندی از تعیین میزان ارزش و اعتبار یک سازمان، محصول یا سرویس است. این فرایند شامل مجموعهای از مشخصات، مزایا و ویژگیها است که یک برند ویژه را تعریف میکنند. اما استراتژی برند، یک برنامهی طولانی مدت برای گسترش موفق یک استارتآپ در راستای دستیابی به برخی از اهداف مهم است. این استراتژی باید بر پایهی اهداف بلند مدت استارتآپ شما بنا شود و نباید بر تاکتیکهای کوتاه مدت تمرکز داشته باشد. در صورتی که این استراتژی جامع باشد، مستقیما بر نیازهای مشتری و محیطهای رقابتی ارتباط داشته و بر تمامی ابعاد کسبوکار شما تاثیر میگذارد. این استراتژی مراحلی دارد که باید رعایت شوند. برای شروع استراتژی برند در ابتدا میبایست اهداف استارتآپ خود را مشخص کنید. ممکن است این اهداف در طی مسیر پیشرفت و رشد استارتآپ شما تغییر کنند، پس بهتر است که در رابطه با اهداف خود منعطف باشید. همچنین میبایست ذینفعان این استراتژی مانند رقبا، کارمندان، سرمایهگذاران، مصرفکنندگان و سایر موارد را بشناسید و آنها را در فرایند استراتژی برند در نظر بگیرید. علاوه بر این، باید برای توسعهی این استراتژی پژوهشهایی را انجام بدهید تا نیازها و خواستههای مشتریان و نیز تمایل آنها به سایر برندهای موجود در بازار را بشناسید. سپس دادههایی را در زمینهی قیمتگذاری، بستهبندی، توزیع، تبلیغات و بازاریابی و هویت برند جمعآوری کنید تا بتوانید از آنها در اجرای استراتژی برندتان بهصورت یکپارچه استفاده کنید. بیشتر بخوانید: چه زمانی نباید اقدام به راه اندازی استارت آپ کرد؟ – قسمت اول
زمان پیادهسازی این استراتژی: بسیار زود در مقابل بسیار دیر
شما در همان روز اول به استراتژی برند نیاز نخواهید داشت. استارتآپ ها در ابتدا باید به درستی محصولات خود را بسازند و پس از آن نگران هر چیز دیگری باشند. اگر شما یک محصول رویشپذیر نداشته باشید، در واقع چیزی برای رشد یک برند یا کمپانی نخواهید داشت. مرحلهی بعدی که همان مرحله توسعه و پیشرفت است، همان جایی است که استراتژی برند میتواند تاثیر هدفمندی داشته باشد. استراتژی برند، با مشخص کردن بهترین مشتریان شما و تعیین این که برای حل نقاط ضعف که هر روز با آن روبهرو هستید، بهتر است کدام کار را در مقایسه با سایر کارها انجام بدهید؛ میتواند به استراتژی رشد و توسعه شما قدرت و نیرو ببخشد. استراتژی برند در واقع تجارب یکتای برند شرکت شما است. زبانی که از طریق آن با بازار ارتباط برقرار میکنید و نتایجی که شما را به سمت افراد و مشتریان درست هدایت میکند، تعریف میکند. اگر برند استارتآپ شما شفاف نیست، استراتژی رشد شما زمانی را برای تعریف اهداف بلند مدت و تاکتیکهای کوتاه مدت برای رسیدن به این اهداف، نیاز دارد.
پیشگیری از افت پیشرفت، پیش از وقوع آن
همانطور که شرکت شما آمادهی پیشرفت و رشد میشود، تیم شما هم رشد خواهد کرد. استراتژی برند که مشخص میکند که شما در واقع چه کسی هستید و کدام یک از تعهداتی که دارید به امور داخلی شما نیز در کنار امور خارجیتان کمک میکند، به شما کمک میکند که افراد درستی را جذب کنید و یک بهسازی داخلی قوی ایجاد کنید. اگر استارتآپ شما برای رشد امور داخلی، برای رشد امور خارجی و رشد هر دوی این موارد آماده باشد، استراتژی برند میتواند استراتژی رشد شرکت شما را هوشمندتر، شفافتر و موفقتر به پیش ببرد.
۷ نکتهی مهم و مورد نیاز شما برای توسعهی استارتآپ وب اپلیکیشن
اگر شما بر روی یک استارتآپ وب اپلیکیشن (Software as a Service-SaaS) کار میکنید، پس در حال کار در یک صنعت هیجانانگیز و پویا هستید. در اوایل سال ۲۰۱۷ سهام وب اپلیکیشن ۲۳ درصد نسبت به سال قبل آن افزایش پیدا کرد و همچنین شاهد رشد ۷۰ درصدی بازار ابری بودیم. تنها به دلیل اینکه بازار ژرف و پر طنین است اما نمیتوان موفقیت را تضمین کرد. شرکت خدمات وب اپلیکیشن شما به نوآوری یک محصول عالی نیاز دارد، البته شما نیز به یک شم تجاری و بازاریابی نیاز دارید تا بتوانید به مردم نشان بدهید که محصولتان چقدر عالی است و آنها را وادار به اشتراکگذاری کنید. در ادامه، ۷ نکتهی مهم و مورد نیاز شما در توسعهی استارتآپ وب اپلیکیشن را مطرح خواهیم کرد؛
1. نرمافزار خود را زیبا و کارا بسازید.
اولین کاری که میکنید باید تمرکز بر تولید یک محصول شگفتانگیز باشد. به احتمال زیاد وب اپلیکیشنی که در حال ساخت آن هستید، کارکردهای مشابهی با سایر محصولات وب اپلیکیشن دارد. بنابراین برای ایجاد تفاوت با رقبای خود چه کاری باید انجام بدهید؟ به شکافهای سایر اپلیکیشنهای موبایل دقت کنید و سعی کنید که در محصول خود این شکافها را پر کنید. در مقایسه با رقبای خود، نرمافزار خود را از نظر بصری جذاب و شهودی و همچنین قابل استفاده در اکثر موبایلها تولید کنید. نرمافزار شما در همان ابتدا کامل و بی نقص نخواهد بود، اما باید برای انجام حداکثر تلاش خود برای ساخت نرمافزاری زیبا و کارا (تاجایی که ممکن است) سرمایهگذاری کنید. تلاش برای ساخت محصول عالی از همان ابتدای کار میتواند مقرون بهصرفه باشد.
2. درنظر داشته باشید که آیا میخواهید از رسانههای اجتماعی استفاده کنید و چگونه میخواهید این کار را انجام بدهید.
در دههی اخیر، رسانهی اجتماعی به یک بازاریابی دیجیتال و تاکتیکی برای جمعآوری منابع مالی مهم تبدیل شده است. در حالی که این مهم مزایای زیادی در شناساندن برند و جذب مشتریان جدید دارد، اما اتفاده از آن برای تبلیغ و جمعآوری منابع مالی نقاط ضعف بزرگتری نیز دارد. بزرگترین چالش قدرت سروصدای افرادی است که از خدمات شما ناراضی هستند که میتواند منجر به نوسان مشتریان بالقوه شما شود. درصد زیادی از افراد تحت تاثیر مواردی قرار میگیرند که در رسانههای اجتماعی مطالعه میکنند که این امر هم خوب است و هم بد. در واقع، ۷۰ درصد سرمایهگذاران ثروتمند بر اساس اطلاعاتی که در رسانههای اجتماعی کسب میکنند، شیوهی سرمایهگذاری خود را تغییر میدهند. این پلتفرمها میتوانند ابزارهای قدرتمندی باشند، اما لازم است که شما برای کسبوکار خود مزایا و معایب آنها را بررسی کنید.
3. درصورت لزوم، مواردی را کنار بگذارید.
اگر شما صاحب کسبوکاری هستید که به تنهایی ان را اجرا و مدیریت میکنید، باز هم نباید همهی کارها را خودتان انجام بدهید. یقینا، زمانی که استارتآپ خدمات وب اپلیکیشن خود را توسعه میدهید، لازم است که کارهای بسیاری را انجام بدهید، اما نباید همهی کارها را خودتان انجام بدهید. سعی کنید که نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید. سعی کنید در موارد نقاط ضعف خود از دیگران کمک بگیرید. هرکدام از نقاط ضعفی که دارید میتوانند برای تولید محصولی بهتر کنار گذاشته شوند.
4. هرگز تسلیم نشوید؛ دوباره تلاش کنید.
در همین حین که برای سرسختتر شدن تلاش میکنید، ممکن است وسوسه شوید که متوقف و تسلیم شوید. به عنوان یک کارآفرین، لحظات سخت اجتناب ناپذیر هستند و به این مفهوم نیست که خدمات و وب اپلیکیشن شرکت شما محکوم شده است. بسیاری از کسبوکارها در گذشته راکد و بیتحرک بودهاند، تا این که رهبر گروه یک ابتکار و ابداعی را نوآوری کرده و روشها و رفتارها را تغییر داده است تا دوباره آن را به دست آورد.
5. فورا برای قیمتگذاری را بر روی محصولات و خدماتتان اقدام کنید.
فکر نکنید که باید خدماتتان را بهصورت رایگان عرضه کنید. تام کولزر، بنیانگذار Aweber میگوید: «هیچ چیزی بیشتر از کسی که با استفاده از کارت اعتباری خود برای یک کسبوکار هزینه پرداخت میکند، ارزش و زیستپذیری ان کسبوکار را ثابت نمیکند.» وب اپلیکیشن شما ممکن است در همین حین که رایگان است، به خوبی کار کند؛ اما اگر پرداخت هزینه برای آن را در راس کار خود قرار ندهید، چگونه میتوانید پتانسیل میزان سودمندی آن را بسنجید؟ صرف نظر از تامین کامیابی و زیستپذیری بازار، قیمت گذاری و تایین هزینه برای محصولات و خدماتتان شما را قادر میسازد که کسبوکار خود را دوباره مزین کنید و رشد سریعتری داشته باشید.
6. بر روی حمایت از مشتریان تمرکز کنید.
هیچ نرمافزاری پس از انتشار بدون خطا نیست. به این حقیقت اقرار کنید که در طی مسیر با دستاندازهایی مواجه شدهاید و سپس هر چه در توان دارید به کار بگیرید تا این مشکلات را برای مشتریان کاهش بدهید. ارائهی پشتیبانی عمده و اصلی برای مشتریان مهمتر از هر مسئلهی دیگری است. زیرا این امر مربوط به نحوهی پاسخگویی شما به اشتباهاتی است که صداقت، اعتماد و وفاداری را برای شرکت شما به ارمغان میآورد. این نکته همچنین در رفع کاستیهای محصولاتتان نیز به شما کمک میکند.
7. از آخرین تکنولوژیها برای جمعآوری دادهها و هوش برای خرید و فروش خود استفاده کنید.
پیش از این که بتوانید حصول خود را با موفقیت خرید و فروش کنید و تغییرات لازم و ضروری را ایجاد کنید، لازم است که بدانید در کجا ایستادهاید. استفاده از آخرین ابزارهای خودکارسازی برای جمعآوری این دادههای هوش، باعث میشود زمانی را که برای تحقیقات و بررسیها صرف میکنید، حذف کنید و این کار به صورت خودکار انجام شود. در یک بررسی که انجام شده است، ۶۵ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که تا پایان این دهه شروع به خودکارسازی فرایند ذکر شده میکنند. از این طریق شما میتوانید بر روی موارد مهمی تمرکز کنید: تحویل یک محصول عالی و ارائهی خدمات برجسته و اصلی به مشتریان برجسته.
تفاوت آژانس خلاقیت و آژانس دیجیتال در چیست؟ راهنمای انتخاب آژانس مناسب
سال ها پیش ، قبل از آنکه فضای مجازی بخش اعظمی از زندگی روزانه اکثر مردم باشد ، طراحی و دیزاین همیشه یک قدم جلوتر از تبلیغات و موارد وابسته به آن بود . اما با نفوذ هر چه بیشتر دنیای دیجیتال در زندگی مردم ، تبلیغات از روش های سنتی به روش های دیجیتالی و تبلیغات آنلاین روی آورد و سبب شد که تعاریف و مشاغل جدیدی ایجاد شود . آژانس دیجیتال ، دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی آنلاین ، کسب و کار های اینترنتی و … تنها تعدادی از تغییرات دنیای امروزی است.
آژانس دیجیتال و آژانس خلاقیت چه تفاوت هایی با یکدیگر دارد؟
آژانس های تبلیغاتی و آژانس خلاقیت ،برای مدت ها تنها گزینه صاحبان کسب و کارها بودند . اما با به روی کار آمدن آژانس های دیجیتال ، این سوال برای مراجعه کنندگان پیش آمد که آژانس دیجیتال چه تفاوتی با آژانس خلاقیت دارد و چه خدماتی را پشتیبانی می کند؟ برای آنکه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم ، ابتدا باید با هر کدام از آن ها آشنا شویم.
آژانس خلاقیت چیست؟
طبق تعریف Playground Inc ، آژانس خلاقیت بر روی فعالیت های طراحی و محصولات چاپی تمرکز می کنند. آژانس خلاقیت معمولا برای به سرانجام رساندن فعالیت خود ، با آژانس ها و مجموعه های تبلیغاتی همکاری می کند. در آژانس یک خلاقیت ، همانطور که از اسم آن می توان برداشت کرد ، بر روی خلاقیت ، طراحی تمرکز می شود . شرکت bruce mau design یک مثال خوب از یک شرکت خلاقیت می باشد. تنها بررسی پروفایل و وب سایت آنها به شما نشان می دهد که منظور از خلاقیت چیست!
بیشتر بخوانید: آژانس خلاقیت چیست و چه خدماتی را پوشش می دهد؟
آژانس دیجیتال چیست؟
طبق تعریف Upanup ، آژانس دیجیتال به مجموعه ای اطلاق می شود که در حوزه محصولات و خدمات مبتنی بر تکنولوژی و وابسته به صفحه نمایش ، خدمات خود را که شامل توسعه فنی ، ارائه استراتژی و خدمات مربوط به کسب و کار آنلاین و بازاریابی آنلاین می شود را ارائه دهد.
بیشتر بخوانید: آژانس دیجیتال چیست و همکاری با یک آژانس دیجیتال چه مزیت هایی را دارد؟
چرا مهم است که با خدمات قابل ارائه در یک آژانس دیجیتال آشنا شویم؟
شاید پیش از این ، در کمتر کسب و کاری همکاری با یک آژانس خلاقیت نیاز می شد. کسب و کار های سنتی با تعداد مشتری محدود ، شاید هیچ وقت به تبلیغات در سطح وسیع ، به دلیل هزینه بالا فکر نمی کردند. اما امروزه با وجود شبکه های اجتماعی و سایر روش های تبلیغاتی آنلاین هزینه ها تا حدود زیادی کاهش پیدا کرده است . از طرف دیگر شبکه جهانی اینترنت این فرصت را به کسب و کارها می دهد تا بدون در نظر گرفتن مرزها ، کسب و کار خود را به تعداد زیادی از مشتریان بالقوه معرفی کنند. بنابراین آشنایی با انواع خدمات قابل ارائه در یک آژانس دیجیتال می تواند سبب شود که بتوانید تصمیم هوشمندانه ای در خصوص انتخاب آژانس برای فعالیت های دیجیتال و ورود به بازار دیجیتال داشته باشید. طراحی گرافیکی سئو و بهینه سازی وب سایت سوشیال مارکتینگ بازاریابی محتوا یا Content Marketing طراحی سایت توسعه سیستم های نرم افزاری طراحی اپ موبایل ارائه استراتژی آنالیز داده بهبود نرخ تبدیل آموزش مدیریت کسب و کار آنلاین با توجه به موارد ذکر شده ، یک آژانس دیجیتال می تواند پوشش دهنده تمام نیاز های کسب و کار ها باشد. بنابراین چرا هنوز هم آژانس های خلاقیت فعالیت دارند؟ مزایای آژانس خلاقیت
این درست است که همکاری و انتخاب آژانس های دیجیتال در کنترل هزینه ها، کمک بسزایی می کند با این حال هنوز هم آژانس های خلاقیت مراجعه کننده های مخصوص خود را دارند. انتخاب آژانس خلاقیت بهترین تصمیم برای مجموعه هایی است که قصد دارند برند سازی کنند و محتوای بصری منحصر به فرد و به یاد ماندنی ای خلق کنند. تحقیقات نشان می دهد که کمپین های تبلیغاتی که بر روی طراحی های خلاقانه تمرکز می کنند ، 1.5 برابر بیشتر از سایر کمپین ها سهم از بازار خواهند داشت.از بین انواع روش های بازاریابی که هر روز معرفی می شوند ، تنها روش های خلاقانه و مبتنی بر طراحی حرفه ای موفق می شوند که ذهن مخاطب را درگیر کند.
کدام یک بهتر است؟( آژانس خلاقیت یا آژانس دیجیتال )
حقیقت این است که پاسخ قطعی برای این پرسش وجود ندارد. شما برای آنکه بتوانید یک آژانس مناسب را برای همکاری انتخاب کنید باید در ابتدا الویت های کسب و کارتان را بررسی کنید. اگر در حال راه اندازی یک استارتاپ هستید ، شاید مراجعه و انتخاب آژانس خلاقیت برای شروع یک تصمیم درست نباشد و تنها موجب صرف هزینه های بالا در ابتدای کار شود. اما یک شرکت بزرگ مواد غذایی ، حتما برای حفظ هویت بصری نام تجاری به همکاری با آژانس خلاقیت نیازمند است.
آژانس دیجیتال چیست و همکاری با آژانس دیجیتال چه مزیت هایی دارد؟
اگر به تازگی وارد دنیای کسب و کار های آنلاین شده اید ، حتما کلمه های مثل آژانس دیجیتال ، شتاب دهنده ، استارت آپ و …. به گوش شما خورده است. حتی ممکن است در شروع این کلمات سبب شود که شما گمراه شوید. در این مقاله قصد داریم با آژانس دیجیتال آشنا شویم. به چه نوع مجموعه ای آژانس دیجیتال اطلاق می شود؟ در یک آژانس دیجیتال، چه نوع فعالیت هایی انجام می شود؟ با ما همراه باشید. آژانس دیجیتال چیست؟
می توان یک آژانس دیجیتال را شرکتی دانست که برای محصولات وابسته به ابزارهای دیجیتالی ، خدماتی در زمینه های زیر می دهد: ارائه استراتژی خلاقانه در زمینه بازاریابی دیجیتالی یکی از خدماتی که از آژانس دیجیتال انتظار می رود ، ارائه استراتژی بازاریابی دیجیتال می باشد. شرکت های سنتی به دلیل عدم شناخت راهکارهای بازاریابی دیجیتال موثر برای انواع کسب و کار ها معمولا یا در این زمینه فعالیت نمی کنند یا در صورت فعالیت ، نتایج خوبی بدست نمی آورند.
ارائه اکشن پلن ، تقویم محتوای ، ارائه مشاوره برای انتخاب درگاه های مناسب در خصوص دیجیتال مارکتینگ از جمله فعالیت های یک آژانس دیجیتال می باشد. توسعه فنی توسعه و پیاده سازی فنی کسب و کارهای اینترنتی بر عهده تیم فنی مستقر در آژانس دیجیتال می باشد. برای راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی و یا راه اندازی استارتاپ ، پس از تکمیل RFP ، وظیفه توسعه به تیم فنی محول می شود.
این تیم با مهارت و تجربه پیشین و بررسی امکانات مد نظر ، بهترین راهکار را پیاده سازی می کند. همچنین در طول فعالیت به عنوان تیم پشتیبان ، توسعه هایی که در آینده مورد نیاز است را پوشش می دهد. طراحی گرافیکی اگر قصد راه اندازی یک کسب و کار آنلاین را دارید یا محصول شما وابسته به حوزه دیجیتال است ، حتما از اهمیت دیزاین و ظاهر در موفقیت آگاه هستید. یک طراحی گرافیکی حرفه ای ، بسیار مهم تر از طراحی لوگو خواهد بود . طراحی نشان دهنده سطح محصول و میزان انتظاری که می توانیم از آن داشته باشیم است.
البته این به آن معنی نیست که طراحی های پر زرق و برق و شلوغ نشان دهنده حرفه ای بودن می باشد. گاهی سادگی یک طراحی نشانگر User Friendly و کاربر پسند بودن آن طرح می باشد. تولید محتوا شاید سال ها از سخنرانی بیل گیتس در خصوص محتوا و آن جمله معروف ” محتوا پادشاه” است گذشته باشد. اما هنوز هم محتوا ارزشمندترین خدمتی است که می توان از یک آژانس دیجیتال انتظار داشت.
محتوا خوراک دیگر خدماتی است که یک آژانس پوشش می دهد.در طراحی سایت یا طراحی اپلیکیشن ، استراتژی بازاریابی و حتی در طراحی گرافیکی ، نیاز به محتوا حس می شود.
البته شایان ذکر است که در طول این سال ها با فراهم آمدن زیر ساخت ها شاهد این بودیم که تولید محتوا از محتوای متن به محتوای صوت و تصویر و ویدیو در حال حرکت بوده است. به طور کلی یک آژانس دیجیتال در راستای رفع نیازهای دیجیتالی حرکت می کند . از آنجایی که یکی از ویژگی های عصر دیجیتال امروز سرعت بالای تغییرات می باشد ، یک آژانس دیجیتال باید همواره از بروز ترین تغییرات آگاه باشد و توانی ارائه خدمات در تمامی زمینه ها را داشته باشد.
تفاوت آژانس دیجیتال و شرکت توسعه دهنده کامپیوتری در چیست؟
برای آنکه تفاوت آژانس دیجیتال و شرکت کامپیوتری به روشنی برای شما مشخص شود ،یک استارتاپ ، یا محصول دیجیتال را در نظر بگیرید. مراحلی که از ایده تا طراحی و پیاده سازی طی می شود تا ایده به یک محصول اولیه تبدیل شود، توسط یک تیم فنی انجام می پذیرد که توانایی طراحی سایت و پیاده سازی وب اپلیکیشن و توسعه و طراحی اپلیکیشن موبایل را دارند. پس از آنکه محصول اولیه آماده انتشار شد ، عموما ارتباط با تیم فنی قطع خواهد شد. در اینجا برای توسعه کسب و کار نیازمند مهارت های دیگری می باشد. مهارت های چون بازایابی آنلاین ، آنالیز بازار ، ارائه راهکار های هوشمند برای پیشرفت کسب و کار آنلاین . بنابراین تفاوت یک شرکت کامپیوتری با یک آژانس دیجیتال در این می باشد که در یک شرکت کامپیوتری ، افراد فنی مشغول می باشند. اما یک آژانس دیجیتال علاوه بر اینکه تیم فنی توسعه دهنده کسب و کار دارد ، افراد متخصصی در زمینه های : دیجیتال مارکتینگ ، طراح گرافیک ، تولید محتوا ، عکاس و … را در اختیار دارد.
همکاری با آژانس دیجیتال چه مزیت هایی را برای کسب و کارها دارد؟
برون سپاری کارها به آژانس دیجیتال در سطوح مختلف تاثیر به سزایی در رشد کسب و کار های کوچک و بزرگ و به ویژه استارتاپ ها دارد. صرفه جویی در زمان و هزینه همکاری با تیم مجرب با طیف وسیعی از مهارت ها و دانش های مورد نیاز تمرکز بر روی مخاطبین خاص هر کسب و کار و ارائه راه حل های کاربردی افزایش کارایی و بهره وری از طریق تحلیل داده ها و استفاده از جدیدترین تکنولوژی ها
چگونه برای شبکه های اجتماعی تصویر سازی کنیم؟
مدیریت شبکه های اجتماعی برای کسب و کار اینترنتی
در عصر امروز ، شبکه های اجتماعی جزئی جدا نشدنی از زندگی روزانه مردم هستند. طبق آمار منتشر شده ، 53 درصد از ایرانیان عضو انواع شبکه های اجتماعی هستند. همچنین آمار منتشر شده نشان میدهد که ایرانیان روزانه بین 5 الی 9 ساعت را صرف جستجو در شبکه های اجتماعی می کنند. بنابر این در صورتی که قصد راه اندازی استاراتاپ یا راه اندازی کسب و کار آنلاین را دارید، در ادامه با ما همراه باشید تا با روش هایی برای افزایش مشارکت و مدیریت شبکه های اجتماعی برای کسب و کار اینترنتی آشنا شوید. یکی از مهمترین فعالیت ها پس از راه اندازی یک کسب و کار ، فعالیت بازاریابی می باشد . با توجه به آمار و ارقام که نشان از افراد زیادی می دهد که در شبکه های اجتماعی فعال هستند، شبکه های اجتماعی را به بستر مناسبی برای بازاریابی تبدیل کرده است. مدیریت شبکه های اجتماعی برای کسب و کار اینترنتی در صورتی که به درستی انجام شود، می تواند کمک به سزایی برای جذب مخاطب و محبوبیت برند کند. یکی از اولین قدم ها برای مدیریت شبکه های اجتماعی برای کسب و کار اینترنتی ، این است که درک درستی از محتوایی که در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود داشته باشیم. چگونه برای شبکه های اجتماعی تصویر سازی کنیم؟
کیفیت تصاویری که به عنوان محتوای بصری در شبکه های اجتماعی منتشر می شود ، بر روی نرخ مشارکت مخاطبان تاثیر به سزایی دارد. از این رو در ادامه با نکات پایه که باید در شبکه های اجتماعی آن ها را رعایت کنید ، آشنا می شویم:
فضای خالی
مخاطب خود را با تصاویر شلوغ گیج نکنید. تصاویر شلوغ سبب می شود که ذهن مخاطب شما ، تمرکزش را از دست داده و درک درستی از نکته اصلی و هدف شما از به اشتراک گذاری محتوا را نداشته باشد. بنابراین تا جای ممکن از تصاویر ساده استفاده کنید . در صورت استفاده از متن در تصویر با استفاده از بک گراند های روشن ، توجه مخاطب را به متن جذب کنید. رنگ
رنگ تصویر ، از فاکتور هایی است که می تواند به تمرکز مخاطب کمک کند. در صورتی که برای انتشار تصاویر از دو یا سه رنگ خاص استفاده کنید ، یکپارچگی و نظم شبکه های اجتماعی شما حفظ خواهد شد. این رنگ ها می تواند رنگ سازمانی یا رنگ برند شما باشد.
تایپوگرافی
در خصوص مدیریت شبکه های اجتماعی برای کسب و کار اینترنتی میتوانید یک تا سه فونت متفاوت برای شبکه های اجتماعی خود در نظر بگیرید. توجه مخاطبان را با استفاده از حالت های مختلف bold و italics به متن جلب کنید و به آن ها نشان دهید که با استفاده از هر کدام ، چه هدفی را دنبال می کنید.
از نشان های برند خود برای ایجاد یکپارچگی استفاده کنید
لوگو ، رنگ ، فونت و … نماینده و نشان دهنده برند شما است. استفاده درست از آن ها در صفحه شبکه اجتماعی به یکپارچگی کسب و کار شما کمک می کند. موارد اعلام شده را می توان برای مدیریت شبکه های اجتماعی تمامی کسب و کار ها به کار برد . اما در صورتی که کسب و کار اینترنتی را مدیریت می کنید ، بهتر است که وب سایت یا فروشگاه اینترنتی شما نیز با توجه به موارد اعلام شده طراحی شوند.