رازهای راه اندازی استارت آپ موفق – قسمت دوم
در مطلب قبل (رازهای راه اندازی استارت آپ موفق تا رسیدن به موفقیت!)تعاریف استارتآپ و عبارات رایجی که در تعاریف استارتآپ عموما به کار میروند ارائه کردیم. همچنین به دو مورد از نکاتی اشاره کردیم که باید برای داشتن استارتآپی موفق آنها را در راستای کار خود قرار بدهیم و بیان کردیم که باید بهترین بودن در برخی فیلدهای مهمتر را مد نظر و تلاش قرار بدهیم و لزومی ندارد که در همهی فیلدها و حیطهها بهترین باشیم. این که بخواهیم تلاش بکنیم که استارتآپ و کمپانی ما در همهی ابعاد بهترین باشد کاری بسیار دشوار و شاید در عمل نشدنی باشد. پس بهتر است نواحی اضافه را کنار بگذاریم و بر روی تعداد کمتری از فیلدها تمرکز داشته باشیم تا در آنها بهترین باشیم. همچنین به عنوان نکتهی دوم ذکر کردیم که در اختیار داشتن تالنتها و افراد با استعداد بسیار خوب و کمککننده است، امام باید توجه داشته باشیم که این تالنتها و افراد با استعداد به فلسفهی کمپانی و استارتآپ وفادار باشند و با آن سازگار باشند و نیز رابطهی خوبی با سایر اعضای تیم، مدیریت و مشتریان اکوسیستم داشته باشند. در این مطلب سه مورد دیگر از نکاتی را که در داشتن استارتآپی موفقیت آمیز به شما کمک میکنند مطرح خواهیم کرد. در ادامه با ما همراه باشید.
3- مشتریانی که آماده هستند و منابع مالی کافی در اختیار دارند، جذب کنید.
یکی از رازهای راه اندازی استارت آپ موفق،کمپانی ها می باشند که در در بیشتر موارد، بازتابی از مشتریان خود هستند. حتی اگر این یک اغراقنمایی باشد، اما حقیقتا درست است. بهترین نکته برای هر شرکت نوپا، چه یک استارتآپ باشد و چه نباشد، اتکا به بالاترین تعداد ممکن از مشتریانی است که در معیار بهترین حالت ممکن از منابع مالی، بهترین آمادگی مناسبی داشته باشند. مشتریانی که از محصولاتی با هزینهی کم را برای خرید انتخاب میکنند، در نهایتِ کار برای کسب نمرهی مثبت کمپانی خیلی حرفی برای گفتن نخواهند داشت یک محصول یا سرویس ارزان، برای خریدار احساس عدم اطمینان، محصولی کم کیفیت و عدم منحصر به فرد بودن آن را ایجاد میکند. شرکتهای تجاری کوچک باید دارای اعضای آموزشدیده و دارای ارتباطات و استعداد کافی در تیم باشند که بتوانند مشتریان با ارزشتری جذب کنند. یعنی آن دسته از مشتریانی که محصولات منحصربهفرد یا خدماتی را که سطح بالاتری از نوآوری و تفاوتها را در خود دارند، تقاضا میکنند، و همچنین مشتریانی که در ازای دریافت محصولات ارزش واقعی آنها را پرداخت میکنند. بهتر است که افرادی که فاقد این ویژگیها در مشخصات خود هستند را در زمرهی مشتریان خود قرار ندهید.
4.فلسفهی LEAN را به محصولات خود اعمال کنید.
برای رازهای راه اندازی استارت آپ موفق همیشه باید بر روی دو هدف تمرکز داشته باشیم: ارائهی بزرگترین ارزش ممکن به مشتریان خود و انجام این کار با حداقل منابع مورد نیاز. برای شما بهتر خواهد بود که با مشتریان خود به این توافق برسید که محصول میانردهای را بدون هیچگونه وعدهی بیشتر و در هزینهای کمتر به آنها ارائه کنید؛ حتی اگر مشتریان توان پرداخت هزینهی بیشتری برای محصولی سطح بالاتر، با قیمتی بالاتر را داشته باشد. به همین ترتیب، تیم متعلق به یک شرکت کوچک میتواند تلاشهای خود را بر روی عناصر کلیدی محصولات خود متمرکز کرده و از تولید بیش از حد یا تولیدات سرشار از ضایعات جلوگیری کند. زمانی که این لایه غیرضروری را حذف میکنید، دستیابی به ارزش و کیفیت در عرضهی محصولات و خدمات و نیز کاهش زمان تحویل کالا، مانند زمان فروش آسانتر میشود. این موارد اصول اصلی متودولوژی LEAN و کاربرد مداوم نوآوریها هستند که در کتاب LEAN Startup اثر اریک ریس (Eric Ries) در رابطه با آن توضیح داده شده است. زمانی که شما سه نکتهای که در بالا ذکر شدهاند به استارتآپ خود اعمال کرده باشید، جذب مشتریانی که آماده هستند و منابع مالی کافی برای سفارش دادن محصولات و سرویسهای بسیار ارزشمند در اختیار دارند، میتواند کاری دشوار باشد. استعدادهای زیادی برای تکمیل موفقیت آمیز کسبوکار در این بازهی زمانی نیاز است. اغلب طی یک فرایند تکراری شرکت باید مشتریان خود را متقاعد کند که تمایل دارد هزینهی کمتری از آنها دریافت کند. در اکثر موارد، بدون هیچ مورد استثنایی، متدولوژی LEAN این دیدگاه را ایجاد میکند که پرداخت کمتر بیشتر مورد توجه آنها است.
5- در نظر داشته باشید که استارتآپی با کارمندان شاد میتواند موفقیت بیشتری به همراه داشته باشد.
کمپانیها ممکن است بازتابی از مشتریان خود باشند، اما این نکته در رابطه با کارمندان آنها نیز صدق میکند. سریعترین راه برای شکست، اغلب به علت داشتن تیمی غیر فعال، بیانگیزه و ناامید است که اعضای آن هیچ ارتباط نزدیک و صمیمی با سایر اعضا و همچنین با فلسفهی کمپانی نداشته باشند. برای کمپانیها وضعیتی لازمالاجرا، واجب و ضروری است که تیمی شاد ایجاد کنند که افراد آن به لحاظ احساسی به کاری که انجام میدهند و محیط شخصی و قیزیکی خود رابطهای نزدیک و دوستانه داشته باشند. همچنین مواردی که آنها را با ارزشهای کمپانیشان، همکارانشان، یک هدف متعالی مشخص میکند، تاثیر بسیاری در این راستا دارند. قادر بودن به تولید اکو سیستمی که شادیهای معقولی را با آنچه در کمپانی انجام شده است تضمین میکند کاری پیچیده است. برخی مواقع این فرایند بدون هشدار به نظر میرسد و گاهی دیگر یک معجزه محسوب میشود. زمانی که شما دارای تیمی مثبت، با انگیزه و فعال، دلپذیر و پویا هستید، همکاریها و تلاشهای آنها به اندارهب همکاریهای استعدادهای حرفهای یا حتی ارزشمند تر از ان نیز خواهد بود. مخصوصا اگر آنها به شادیهای گروه تاثیری نداشته باشند.در واقع یکی از رازهای راه اندازی استارت آپ موفق وجود کارمندانی شاد می باشد بیشتر بخوانید: پنج مورد از ملاحظت مهم برای بنیانگذاران استارتآپهای مبتنی بر وب
رازهای راه اندازی استارت آپ تا رسیدن به موفقیت!
آیا می خواهید رازهای راه اندازی استارت آپ موفق را بدانید؟ تمرکز بر بهترین بودن ( تنها گزینه عالی موجود) یک محصول یا خدمات ؛ اجتناب از مشتریان ارزان قیمت ؛ تعریف یک فلسفه و دفاع از آن ؛ متقاعد کردن مشتریان به کار با LEAN؛ و ترویج اکوسیستم کار شاد . عبارات زیر، رایجترین تعاریفی هستند که برای استارتآپ به کار میروند. مضامین کلی آنها عبارتند از: تشکیلات موقت مدل تجاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر سرویس یا محصول جدید تردید مفرط (عدم اطمینان شدید و گاها دائمی ) شمار در حال افزایشی از کارآفرینان و جوانان حرفهای کار وجود دارد که از طریق ایدهها و با امید یافتن یک کمپانی که شرایط آنها را بپذیرد، قدم به عرصهی بازار میگذارند. بسیاری از این تلاشها در طول مسیر با شکست مواجه شده و متوقف میشوند. حتی وقتی که دورنمای آنها خوب به نظر برسد و بودجهی بزرگی در اختیار داشته باشند!
با این حال، بسیاری از استارتآپها این توانایی را دارند که در میان رقابتها و شلوغی بازار با موفقیت مسیر خود را طی کنند. یک محصول رقابتی تحت برندی جدید تعریف کرده و به موفقیت دست مییابند. اگر تا کنون به پیادهسازی یک ایدهی مشابه اندیشیدهاید، نکاتی که در ادامه مطرح خواهند شد، میتوانند به شما کمک کنند که علاوه بر اختصاص ساعاتی برای تلاش و فعالیت و به عبارتی سختکوشی برای شرکت خود، بتوانید بهترین تصمیمگیری را داشته باشید.
1. لزومی ندارد که در همهی مسائل بهترین باشید.
اغلب، زمانی که شما یک استارتآپ را خلق میکنید، ممکن است دچار این اشتباه شوید که تلاش کنید در نواحی و زمینههای مختلف بهترین باشید؛ حتی اگر این زمینهها مجاور یکدیگر باشند. برای اینکه رقیبی درست باشید و مشتریان را جذب کنید، لازم است که ارزشی را به بازار اضافه کنید و این که بخواهید در چندین زمینه به این موفقیت دست پیدا کرده و این ارزشها را وارد بازار کنید، کار دشواری است. در نظر داشته باشید که یک برکه عمیق همیشه بهتر از یک دریا با عمق یک بند انگشت است. به همین خاطر، بهتر است که منابع خود را بر روی این مسئله متمرکز کنید و به طرز مخصوصی بر روی مواردی خاص بسیار خوب باشید، در عوض این که موارد مورد نظر را متوع بسازید و خدمات و محصولات غیر واجب بسیار زیادی را ارائه کنید. در انتها، یک استارتآپ باید با سرویس و محصولی تعریف شود که پاسخگوی این سوال باشد: «چه کارهایی میتوانیم برای مشتریان ویژهی خود انجام بدهیم؟» برای نمونه، شما ممکن است در ساخت پیچ در جهان بهترین باشید، اما لزومی ندارد که در ساخت مهره هم خوب باشید. جنبهی سحرآمیز یک استارتآپ این است که همین که در ساخت پیچ بهترین باشید، کافی است تا موفق شوید. رازهای راه اندازی استارت آپ واقعا شگفت انگیز هستند! سازمان رسانهای میتواند پیرامون هزاران مسئلهی مرتبط با انتقال ایدهها و ارزشها به عمومیت مردم فعالیت کند. با این حال، یک استارتآپ باید مشخص کند که دوست دارد در چه زمینهای از موارد زیر در جهان بهترین باشد: محتوای اختصاصی، بازاریابی دیجتال، سئو، طراحی و UX، محصول، اینفوگرافی و نمایش دادهها، و غیره.
این که بخواهید در همهی این فیلدها به صورت همزمان در جهان بهترین باشید کار بسیار دشوار و احتمالا نشدنی باشد. بهترین کار این است که یک زمینه را انتخاب کنید که منابع خود را به آن مرتبط کنید تا استعدادهای مربوطه را بیابید و امیدوار باشید که مشتریانتان ارزشهای انتخاب شما را ببینند. همین روند به یک کمپانی فناوری که خدمات خود را در فضای ابری ارائه میکند یا از طریق یک اپلیکیشن محصولات یا سرویس خاصی را عرضه میکند نیز اعمال میشود.
2. در اختیار داشتن افراد با استعداد در استارتآپ بسیار خوب است، اما این افراد باید به ماهیت مجموعه شما وفادار باشند.
یکی دیگر از رازهای راه اندازی استارت آپ ، استخدام افراد با استعداد می باشد. در دنیای تجاری امروز، رقابت بیرحمانهای در میان کمپانیها و استارتآپها برای استخدام استعدادها در کمترین هزینهی ممکن وجود دارد. هر چه تعداد بیشتری از افراد با استعداد، و با هزینهای کمتر در تیم خود داشته باشید، احتمال موفقیت شما در بازار رقابتی نیز بیشتر خواهد بود. قاعدهی کلی ساده است، اما مشکل در این است که بازار درگیر کمبود استعداد بوده و به همین دلیل، یافتن آن کاری دشوار است؛ مخصوصا با داشتن فیلتر هزینههای کم برای یافتن این استعدادها ! همچنین اگر این حقیقت برای شما واضح و روشن باشد که موفقیت شرکت شما وابسته به نحوهی سازگاری این استعدادها با ماهیت شرکت شما باشد، مسئله دشوارتر هم خواهد شد. برای مثال ممکن است که این استعدادها بسیار حرفهای باشند اما رابطهی خوبی با تیم، مدیریت و مشتریان اکوسیستم خود نداشته باشند که این امر به نوبهی خود تاثیرات منفی خود را خواهد داشت و در واقع میتواند مزایای این استعداد ها را خنثی کند. شما به عنوان بنیان گذار یک استارتآپ، صدها مشغله، تعهد، و کار خواهید داشت که باید به آنها رسیدگی کنید. با این حال مهمترین نقش، در بر دارندهی این نکته است که شما یک سرپرست درجه یک برای فلسفهی شرکت خود باشید. این نکته مشتریان کمپانی شما را قادر میسازد که شرکت خود را از سایر رقبا تمییز کنند و بتوانند ویژگیهایی که اغلب در محصولات و خدمات کمپانی شما یافت میشود، تشخیص بدهند. در ادامه با ما همراه باشید تا با دیگر رازهای راه اندازی استارت آپ موفق آشنا شوید .
پنج راه برای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه یا ROI در compliance
اخلاق حرفه ای و کمیته تطبیق حرفهای اعتقاد دارند که تطبیق برای کسب وکار بد است. آن ها باور دارند که این کار که منابع پر ارزش را بدون ارائهی هیچگونه ارزش مالی شفاف می بلعد. مجریان تطبیق میتوانند با استفاده از یک نرخ آشکار سازی یک نرخ بازگشت سرمایه یا ROI ، معترضان این کار را به حامیان آن تبدیل کنند. در این مطلب ۵ مورد از راهکارهای عمل برای محاسبهی نرخ بازگشت سرمایه در تطبیق مطرح میکنیم.
رهبران کلیدی کسبوکار را به کار بگیرید.
ارزیابی ROI در ابتدا نیازمند اشتغال کارمندان آن کسبوکار است. برای شروع از رهبران کمپانی آغاز کنید. این افراد از پیش میدانند که تطبیق برخی ارزشها را به وجود میآورد. از رهبران کمپانی درخواست کنید که کمیت ارزشهای اعتبار حرفهای سازمان را تعیین کنند. نزدیک شدن به آنها در این مسیر، در راستای ارزشهای تجاری تطبیق، به سرعت تغییراتی را در ذهنیات میانگیزد. در عوض تلاش برای توسعهی یک معیار ROI جامع و یگانه برای کل عملکرد تطبیق، با فشارآورترین و قابل توجهترین خطرات شروع کنید. سپس سرمایه و بازگشتهای بالقوه را برای هر یک از آنها شناسایی و کمیت آنها را تعیین کنید.
ارزشهای مالی برای مزایا و هزینههای کیفی در نظر بگیرید.
ROI نرخی است که مزایای برگشته به ارزش سرمایه را مقایسه میکند. این فرمول عموما برای دنبال کردن و پیگیری فرصتهای جدید کسبوکار دنبال میشود؛ برای مثال، محصول یا سرویس جدید، استفاده از یک همکار، خرید سهام و غیره. در مقابل، تطبیق ROI خطرات را در نظر میگیرد و بیشتر به بیمه شباهت دارد. کمپانیها و افراد برای محافظت در برابر انواع خطرات بیمهها را خریداری میکنند. با این حال، شباهت بیمه بسیار گسترده است. بیمه خطر را به اشتراک میگذارد؛ تطبیق عموما ریسک و خطرات را کاهش میدهد. اما به کار گیری مجریان در پذیرش هزینهی کاهش خطرات میتواند چالش برانگیز باشد. حرفهای های تطبیق باید بر روش و رفتار « این مسئله برای من اتفاق نمیافتد.» افراد فعال در حوزههای کسبوکار همچنین ریسک تطبیق را به حداقل میرسانند، زیرا تعیین کیفیت ارزش پیشگیری از خطرات (متنند پیشگیری از خطرات پنهان شده و مجازاتها) درست و سر راست نیست. تطبیق کمیت و کیفیت عناصر را شامل میشود. مراجعات قابل سنجش شامل درآمدهای افزایش یافته و هزینهی صرفهجویی میشود. مزایای کیفی شامل ارزش برند، اعتبار حرفهای و توانایی پیگیری فرصتهای جدید تجاری میشود. با این حال، ویژگیهای کیفی نشاندهندهی عدم کمیت نیستند. کمپانیها به صورت روزمره داراییهای غیر قابل دید و نامحسوس (مانند حق انحصاری و علامتهای تجاری) را ارزیابی میکنند. بهصورت مشابه، مدیریت میتواند ارزشهای مالی را برای هزینههای کیفی و مزایای کاهش خطرات تطبیق اختصاص بدهد؛ مانند محافظت از اعتبار حرفهای. سرمایه تطبیق نیز شامل عناصر کمی و کیفی میشود. سرمایههای کمی شامل حقوق متصدیان تطبیق، منابع اضافه برای اجرای کنترلها و سرمایهها در تکنولوژی میشود. سرمایههای کیفی، به علت مشاهده و دریافت خطرات بسیار زیاد، شامل ضایع شدن فرصتهای کسبوکار میشود. برای مثال سرمایهها یا هزینههای کیفی به دلیل مشاهده و دریافت خطرات بسیار زیاد، شامل از دست رفتن فرصتهای کسبوکار میشود. رهبران تطبیق نیاز دارند که اولین خط استحکامات را برای محدود کردن هزینهها و مزایای تطبیق از جنبههای فکری شخصی رهبران کسبوکار به کار بگیرند. به همین دلیل باید خطرات تطبیق را در انتزاع در نظر بگیرید، این یک روند کاملا مجزا برای درخواست اختصاص ارزشهای مالی از افراد است. برای مثال، در صورتی که سازمان از شکست و عدم موفقیت در تطبیق رنج میبرد، ارزشهای مالی اعتبار حرفهای آنها منجر به تاثیرات شدید مالی بر حرفهی آنها خواهد شد.
نرخ بازگشت سرمایه را ریسک به ریسک بررسی کنید.
برخی از سازمانهای تطبیق این امر را پیگیری میکنند که ROI به سراسر عملکردهای تطبیق اعمال شود. این ارزیابیها میتوانند در تنظیمات بودجهی سالیانه و جمعآوری منابع بیشتر مفید باشند. با این حال عموما بر معیارهایی متکی هستند که به راحتی برای ROI قابل ترجمه و تقسیر نیستند. اگر برنامهی تطبیق سازمان برای محاسبهی ROI به اندازهی کافی کامل و بالغ نیست، احتمالا یک
فرایندهای ردیابی و پیگیری و بنچمارکها را در کسبوکار خود بنیان گذاری کنید.
نشانهها را از طریق بازگشت و سرمایهای که میتوانید اندازه بگیرید، تعریف کنید. چگونه کمیت مزایای ملموس و غیر قابل لمس حاصل از برنامهی تطبیق را تعیین میکنید؟ تعیین مسیر موفقیت و پیگیری پیشرفت در مقابل آن بنچمارکها، عناصر مهم و ضروری در این فرایند هستند. برخی از خطرات بی تردید منجر به یک ROI منفی بر روی تطبیق خواهند شد. با این حال به کار گیری آن در کسبوکار، قانون و کارکنان تطبیق مفید است. برای این که بر روی این امر متمرکز باشید، باید گامهای زیر را دنبال کنید:
اطمینان حاصل کنید که مخاطبین و فضای مورد علاقهی آنها را میشناسید.
پیشبینی پیشفعالانهی این نواحی متمرکز نسبت به ساخت مجدد آنها پس از واقعیت، موفقیت بیشتری را به همراه خواهد داشت.
هرگاه که ممکن است بنچمارکهای ساده به کار بگیرید.
برای مثال، افسر ارشد جرائم مالی در یک کارخانه جهانی، شمار بازرسیهای منظم و موفق را گزارش کرد. بازرسان ارشد که مشابه سازمانهای تطبیق هستند، ROI را به عنوان نرخ منافعی که بر اساس هزینههای آژانس پوشش داده شدهاند، محاسبه میکنند. تحقیقات موسسهی بروکینگز ROI ۱۳.۴ را برای IGهای فدرال در طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ گزارش میکند.
هر دو نوع بنچمارکهای مستقیم و غیرمستقیم را در نظر داشته باشید.
سالها پیش یک کارخانهی خدمات مالی چندملیتی کارشناسانی را در زمینهی تطبیق به خدمت گرفت تا واحدهای کسبوکار را کمتر از میزانی که مورد انتظار بود به اجرا برسانند. این واحدهای کسبوکار سوءرفتارها را گزارش نمیکردند ، در عین حال مدیریت اجرائی استدلال کرد که باید مورد نادرستی وجود داشته باشد؛ پس از طریق مقایسهی نتایج کسبوکار قبل و بعد این چیدمان کاری تیمهای تطبیق، موفقیت برنامهی کارخانه را ارزیابی کرد. نتیجهی این ارزیابی نرخ بازگشت سرمایه چشمگیر و برجستهی ۱۵:۱ بود.
از تکنولوژی برای اجتماع و ردیابی خودکار بنچمارکها استفاده کنید.
علم تجزیه و تحلیل دادهها را برای دستهبندی نتایج به بخشهای کوچکتر به کار بگیرید. زمانی که شما تعیین میکنید که چگونه دادهها را جمعآوری کنید و کدام دسته از اطلاعات برای جمعآوری اهمیت و ضرورت بیشتری دارند، یک داشبورد برای فرایند اندازهگیری و سنجش دایر کنید. با این کار شما نکات دادهای قابل توجهی خواهید داشت تا با میزان تلاشهای تطبیق در سازمان ارتباط بدهید. بازرسان قانونی، کارشناسان ماهر علم تجزیه و تحلیل دادهها، و کارشناسان خبرهی خطرات تطبیق و کنترل آنها میتوانند به متصدیان تطبیق کمک کنند که منابع دادهای بالقوه را شناسایی کنند، رویههای تحلیلی را توسعه داده و پکیجهای آماری را برای دستهبندی و طراحی متدولوژی نمرهدهی منطقی و معقول برای نمرهدهی نتایج، به کار بگیرند.
پلن ۸ را توسعه بدهید.
برخی از خطرات بی تردید منجر به یک ROI منفی بر روی تطبیق خواهند شد. با این حال به کار گیری آن در کسبوکار، قانون و کارکنان تطبیق مفید است. ROI در تطبیق حتی اگر منفی نیز باشد، این قابلیت را دارد که اولین خط استحکامات گیرندهی خطر و مالکان را به کار بگیرد و یک واکنش احتمالی ضرر و زیان بر اساس احتمال رویدادها، بازرسیها، و خسارات بالقوه توسعه بدهد. دومین خط استحکامات میتواند از برآوردها برای پالایش موانع و کنترلهای بازرسی در برابر احتمال و تاثیر خطرات، استفاده کند.
نتیجه گیری
اگر قصد آن را دارید که از یک کارخانه بازدید کنید و از مدیر کارخانه بپرسید که در صورتی که حکومت قوانین امنیتی را منسوخ کند، چگونه برنامهی امنیت آن ممکن است تاثیر گذار باشد، احتمال آن بسیار کم است یا حتی اصلا احتمال آن وجود ندارد که پاسخ مطلوبی دریافت کنید. به همین دلیل سازندگان به صورت عمده قبول دارند که امنیت تطبیق برای کسبوکار خوب است. آیا برای برنامهی تطبیق شما نیز همین را میتوان گفت؟ درست همانند این که بشریت برای مبارزه با بیماری، پادتنها را عرضه کردند، شرکتها نیز بهصورت غریزی با هر گونه مانع دریافتی مبارزه میکنند تا به منافع خود دست پیدا کنند. اگر ROI در تطبیق در اتصال با کارکنان کسبوکار توسعه پیدا کند، میتواند مسیر طولانی برای تغییر احساسات منفی مربوط به عملکرد سپری بکند.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟
بازگشت سرمایه یا ROI شاخصی از یک عملکرد است که برای ارزیابی بازده یک سرمایه یا مقایسهی زراندمان شماری از سرمایهگذاریهای متفاوت به کار میرود. ROIتلاش میکند که به صورت مستقیم مقدار بازگشت یک سرمایهگذاری خاص را با توجه به ارزش سرمایه مورد نظر بسنجد. برای محاسبهی ROI یا بازگشت یک سرمایه، سود یا بازگشت یک سرمایه بر ارزش آن سرمایه تقسیم میشود. نتیجه در قالب درصد یا نسبت بیان میشود. فرمول ROI به صورت زیر است: ROI=(مبلغ حاصل از سرمایه-ارزش سرمایه)/ارزش سرمایه در این فرمول، مبلغ حاصل از سرمایه در واقع به وصولی که از فروش سرمایه مورد نظر به دست آمده است اشاره میکند. به دلیل این که ROI به صورت درصد محاسبه میشود، به راحتی میتواند با ROI های سایر سرمایهها مقایسه شود و این امکان را فراهم میسازد که انواع گوناگون سرمایهگذاریها را در مقابل سایرین ارزیابی کند.
خراب شدن نرخ بازگشت سرمایه
ROI به دلیل تطبیقپذیری و سادگی ان یک متریک محبوب است. اساسا این متریک میتواند به عنوان معیار اولیه از سودبخشی سرمایه استفاده شود. این معیارها میتوانند ROI در یک سرمایهگذاری مرتبط با سهام، ROI که یک کمپانی از توسعهی یک کارخانه انتظار دارد، یا ROI تولید شده در یک تراکنش مربوط به املاک و مستغلات باشد. محاسبات به خودی خود آنچنان پیچیده نیستند، و تفسیر آن برای گسترهی عریض اپلیکیشنهای آن نسبتا ساده است. اگز ROI یک سرمایهگذاری مثبت نیست، احتمالا ارزش این را دارد که وقت خود را صرف آن کنید. اما اگر گزینههای دیگری با ROI بالاتر در دسترس هستند، این نشانهها میتوانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا برخی از گزینهها را حذف کرده و بهترین گزینهها را انتخاب کنند. همچنین سرمایهگذاران باید از ROIهای منفی اجتناب کنند که به از دست دادن شبکه اشاره کنند. برای مثال، فرض کنید که جو در سال ۲۰۱۰ مبلغ ۱۰۰۰ دلار را در Slice Pizza Corp سرمایهگذاری کرده است و یک سال بعد سهام اشتراکی خود را به مبلغ کلی ۱.۲۰۰ دلار به فروش رسانید. برای محاسبهی بازگشت سرمایه یا ROI، او باید سود خود را که از کسر مبلغ فروخته شده بر مبلغ خریداری شده به دست میآید (200=1000-1200)، بر مبلغ سرمایه (۱۰۰۰) تقسیم کند که در این حالت ROI برابر خواهد بود با ۱۰۰۰/۲۰۰ یا ۲۰ درصد. با این اطلاعات، جو باید سرمایهی خود در Slice Pizza را با سایر پروژهها مقایسه کند. فرض کنید که جو در سال ۲۰۱۱ همچنین مبلغ ۲.۰۰۰ دلار را در Big-Sale Stores Inc. سرمایهگذاری کرده است و سهام خود را به مبلغ کلی ۲.۸۰۰ دلار در سال ۲۰۱۴ فروخته است. ROI جو در این سرمایهگذاری برابر ۲۰۰۰/۸۰۰ یا ۴۰ درصد است. محدودیتهای ROI که در رابطه با مسائل بالقوه برخواسته از تقابل بازههای زمانی مطرح شدهاند، مشاهده کنید.
محدودیتهای نرخ بازگشت سرمایه
مثالهای مانند آنچه در رابطه با جو مطرح شد، برخی از محدودیتهای استفاده از ROI را آشکار میکنند؛ مخصوصا زمانی که سرمایهها مقایسه شوند. در حالی که ROI سرمایهگذاری دوم جو ۲ برابر سرمایهگذاری اول او بود، بازهی زمانی میان خرید و فروش او برای سرمایهگذاری اول او یک سال و برای سرمایهگذاری دوم او سه سال بود. در نتیجه جو میتواند ROI سرمایهگذاری چند سالهی خود را تطبیق بدهد. از آن جایی که ROIکلی او ۴۰ درصد بود، برای محاسبهی ROI میانگین سالانه، او باید میزان ۴۰ درصد را بر ۳ سال تقسیم کند که نتیجهی آن ۱۳.۳۳ درصد خواهد بود. ROI میتواند در پیوستگی با نرخ بازگشت استفاده شود که در محاسبهی بازهی زمانی یک پروژه مورد نیاز خواهد بود. همچنین میتواند NPV (Net Present Value) را به کار بگیرد که با توجه به تورم، اختلاف میان مقدار پول را بر حسب زمان محاسبه میکند. اپلیکیشن NPV در زمان محاسبهی نرخ بازگشت اغلب نرخ حقیقی بازگشت یا Real Rate of Return نامیده میشود.
پیشرفتهای نرخ بازگشت سرمایه
بهتازگی، کسبوکارها و سرمایهگذاران اصلی به توسعهی پلتفرم جدیدی از مبحث ROI علاقه مند شدهاند که بازگشت اجتماعی سرمایه یا SROI (Social Return on Investment) نامیده میشود. SROI در ابتدا در اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی توسعه داده شد و با استفاده از ارزشهای مالی اضافی تاثیرات وسیعتری را برای حسابهای مالی به ارمغان میآورند. برای مثال متریکهای محیطی و اجتماعی در حال حاضر در حسابهای مالی قراردادی منعکس نمیشوند. SROI کمک میکند تا ارزش مقصود ESG (Environmental Social & Governance) مختلف که در عملیاتهای SRI (socially responsible investing) استفاده میشوند، درک شوند. برای نمونه، یک کمپانی ممکن است تصمیمی مبتنی بر به جریان انداختن آب در کارخانهی خود بگیرد و نورپردازی آن را جایگزین تمام لامپهای LED کند. این تصمیمات هزینههای فوری به همراه دارند که ممکن است تاثیر منفی بر ROI مرسوم داشته باشد؛ با این حال، مزایای شبکه برای جامعه و محیط، میتواند منجر به SROI مثبت شود. بسیاری دیگر از چاشنیهای جدید ROI وجود دارند که برای اهدافی خاص و ویژه توسعه داده شدهاند. آمار رسانههای اجتماعی به جزئیاتی از تاثیرات کمپینهای رسانههای اجتماعی اشاره میکند. برای مثال، تعداد کلیکها یا لایکها برای بخشی از تلاشها تولید شدهاند. به صورت مشابه، آمار بازاریابی ROI تلاش میکنند که بازگشت قابل استدلال برای تبلیغات آگهی یا بازاریابی را شناسایی کنند. همان طور که گفته شد، یادگیری ROI به میزان اطلاعات یاد گرفته شده و باقی مانده به عنوان فارغالتحصیلی از ادامه تحصیل یا یادگیری مهراتها وابسته است. همان طور که جهان پیشرفت کرده و همچنین اقتصاد تغییر میکند، اطینان داریم که بسیاری از انواع دیگر اشکال ROI در آینده توسعه خواهند یافت.
مهارتهای خود را در چالشهای بازرگانی بسنجید.
با استفاده از شبیهسازهای وابسته به سهام میتوانید مهارتهای بازرگانی خود را بسنجید. این یک پلتفرم مناسب و ایدهآل است که مسیر شما را برای ورود به بازار هموار میکند. پیش از این که شروع به رسیک در رابطه با پول و سرمایهی خود بکنید، بازرگانی و کسبوکار را با مبلغ ۱۰۰.۰۰۰ دلار در یک محیط مجازی شروع کنید. از این طریق میتوانید شروع به معامله و ارتباط با سایر بازرگانان با زمینههای فعالیت مختلف و تجربیات گوناگون کنید و متدها و روشهای پسزمینهی تجارت آنها را یاد بگیرید تا به سرمایهگذاری هوشمند تبدیل شوید.
با برداشتن گامهای اولیه تبدیل یک استارتآپ به SMB نقش رهبری شما تغییر میکند
زمانی که کسبوکار شما با برداشتن گامهای اولیه تبدیل یک استارتآپ به SMB به هدف خود میرسد، نقش رهبری شما به همراه آن تغییر میکند. در این مطلب برخی از نکاتی که برای سازگاری و تطبیق و همچنین اشتراکگذاری با رهبران خود نیاز دارید، ارائه میکنیم.
زمان آن فرا رسیده است که یک کارآفرین باشید
فضای ابری و مجازی شما را قادر میسازد که به آرایهای شگفتانگیز از منابع و ابزارها دسترسی داشته باشید و در زمانی کوتاه ایدههای بسیار خوبی وارد بازار کنید و به مشتریان بالقوهای در جهان دست پیدا کنید. فارغ از صنعتی که در آن فعالیت دارید، شما این فرصت را در اختیار دارید که انرژی، شور و علاقه و اعتماد خود را برای ایجاد یک رقابت و شاید یک کمپانی موفق، به کار بگیرید. در طی این مسیر باید توجه داشته باشید که این مسیر شبیه یک دوی استقامت است و نه دوی سرعت. درست مشابه زمانی که در یک دوی استقامت در حال دویدن هستید، در طی مسیر گامهای متفاوتی را تجربه میکنید که هر کدام از این گامها چالش جدیدی را برای شما به عنوان یک رهبر نشان میدهد. شاید به طرز اغراق آمیزی سختترین مسائل ادراکی، گامهای اولیه تبدیل یک استارتآپ به SMB است. یکی از مشخصات رهبری که دارایی مهم و بزرگی نیز برای آن محسوب میشد، استعداد بود. ایجاد تغییر و تحول ممکن است به معنی تغییر استایل و سبک رهبری شما باشد؛ بدون این که ایدهآل و برند خود را قربانی کنید یا حتی نقش دیگری را به عهده بگیرید در حالی که رهبری طولانی مدت کمپانی را به سایر افراد که توانایی ارائهی آن را دارند واگذار کنید. یک کسبوکار جدید با خوشبینی و تلاشها و پیگیریهای موسس آن بنا میشود. زمانی که همهی چیزی که شما دارید، یک ایده ، شاید یک نمونه کار اولیه و حتی یک یا دو مشتری باشد و همچنان در حال تلاش برای یافتن جایگاه مناسب در بازار هستید، شما یک استارتآپ هستید؛ در این مرحله، اشتیاق رهبری و قدرت ایدهای چیزی است که همهی افراد را به هم متعهد و گرد یکدیگر جمع میکند. موسسین همچنین بسته به درگیریهای مستقیمی که در اغلب جنبههای عملیاتهای روزانه دارند، نقشهای مختلفی بر عهده میگیرند.
پس از تبدیل استارت آپ به SMB به چه چیزهایی باید توجه کنید؟
با این حال، زمانی که استارتآپ شما به طرز حیرت آوری بزرگ شود و گامهای اولیه تبدیل یک استارتآپ به SMB را بردارید، به طوری که دیگر نتوان از همان راهکار همیشگی برای ادامهی مسیر استفاده کرد، نکتهای وجود دارد که باید به آن توجه کرد. زمانی که مشتریان شما بیشتر میشوند، به طوری که شخصا میتوانید یک پایگاه بزرگ مشتریان را در فضای ابری رهگیری کنید، یا زمانی که شما دارای یک کسبوکار مقیاس پذیر هستید، کسبوکار شما به رتبهی SMB تبدیل شده است. این مسئله اغلب مربوط به زمانی است که خوشبینی بدون محدودیت و تمایل به مدیریت همهی ابعاد کسبوکار میتواند به صورت شخصی به مسئولیتی برای بنیان گذار و کمپانی تبدیل شود. اکنون، کمپانی نیبه گسترش فرایندها و رویههای رسمی نیاز دارد. این امر نیازمند مدیریت یک نیروی کار در حال رشد است که ممکن است شامل دفاتر راه دور و حتی کارمندان متحرک باشد. برای بنیان گذاران بخش بزرگ و گستردهای از امور و عملیاتها وجود دارد که باید بخشی تصمیمگیریها و عملیاتهای آنها باشند. در حالی که هرگز نباید روحیهی خوشبینی خود را از بین ببرید، اکنون زمان ان فرا رسیده است که اندکی تواضع خود را گسترش بدهید تا جدیت نارس فاز استارتآپ را متعادل کنید. رهبران همچنین پیش از این که به قدری بزرگ شوند که بر بازار غلبه کنند و خواستار تصمیمگیریهای دشوار باشند، میخواهند که آسیبپذیریهای کمپانی را شناسایی کنند. کاری که شما برای تغییر کسبوکار خود به SMB انجام میدهید تا زمانی که آن را به یک شرکت و تشکیلات اقتصادی تبپیل کنید، در برگیرندهی دستآوردها و تلاشهای شما از هم اکنون تا سالهای آینده است.
تاثیر تکنولوژی بر روی سرعت گامهای اولیه تبدیل یک استارتآپ به SMB
تکنولوژی میتواند به شما کمک کند تا در حین حفظ پرورش موثر و خوشبینانه تغییرات لازم را اعمال کنید. به دلیل این که شما نمیتوانید در همهی زمانها با همهی افراد به صورت رو در رو ارتباط برقرار کنید، از کانالهای آنلاین استفاده کنید تا خطوط ارتباطات کاری خود را در میان سازمان و به صورت سلسله مراتبی حفظ کنید. جلسات ویدئو کنفرانس که به کارمندان راه دور این امگان را میدهد که ببینند و دیده شوند، میتواند به همهی افراد کمک کد که در کنار یکدیگر کار کنند. همچنین در این مرحله استفاده از ابر برای آنالیز دادهها و به دست آوردن نگرشها نیز میتواند به شدت اهمیت داشته باشد. دسترسی به اطلاعات از طریق ابر شما را قادر میسازد که بازار، فرصتها و تصمیمات را با اطمینان بیشتری ارزیابی کنید. زمانی که شما قادر به تصمیمگیری بر مبنای نگرشهای اطمینانبخش و پشتیبانی شده با اطلاعات هستید، در رابطه با SMB خود بیشتر علاقهمند خواهید بود. از دیدگاهی مهمتر، این تحولات مربوط به زمانی است که رهبران نیاز داشته باشند که مواضع بی بصیرت و کورکورانهی خود را شناسایی کنند. در واقع این شخص فردی کمیاب است که میتواند تحولی موفق در تبدیل موسس استارتآپ به مدیر اجرایی یک کمپانی ایجاد کند. مهارتهای مورد نیاز کاملا متفاوت هستند. از همین حالا شروع کنید که افرادی را به تیم رهبری خود جذب کنید که باهوشتر از شما باشند، تجارب بیشتری داشته باشند و پیش از این نیز در این نوع ا تحولات ایفای نقش کرده باشند یا حضور داشته باشند. نتیجه گیری: ممکن است که انجام این کار آسان نباشد. در طی این فرایند گیرندهی همهی موارد باشید، میتواند کار دشواری باشد. اما کاهش میزان تصمیمگیریها در سازمان، اعتماد به افراد برای انجام کارها و تیم رهبری توسعه یافتهتان برای پشتیبانی از شما، مواردی هستند که به پیشرفت SMB شما کمک میکنند. اتخاذ تصمیمات درست، استفاده از تکنولوژی صحیح و داشتن صداقت در رابطه با محدودیتهایی که دارید، به سایرین کمک میکند تا اطمینان حاصل کنند که شما دارای یک فرهنگ و کمپانی هستید که میتواند برای مدتی طولانی باقی میماند و به فعالیتهای خودش ادامه بدهد.
استارتآپها در مقابل SMBها
به نظر میرسد که رسانههای جریان اصلی مجذوب استارتآپهایی شدهاند که در آن کمپانیهای تازه تاسیس و در حال توسعه و رشد شرکت دارند. موردی که آنها را از کسبوکار مرسوم متمایز میکند ظرفیت و توانایی آنها برای رسیدن به ایدههایی است که توجه سرمایهگذاران مالک و تمایل آنها را برای سرمایهگذاری و مشارکت در تجارت، به آن کسبوکار جلب میکند. برخی از افراد SMB را بر مبنای داشتن تعداد کارمندان کمتر از ۲۰۰ نفر تعریف میکنند. SMB مخبب عبارت Small to Medium-sized Business به کمپانیهای غیر کلانی اشاره میکند بزرگتر از دفاتر کاری هستند و در کسبوکارهایی با اندازهی کوچک یا متوسط فعالیت دارند. اداره مالیات استرالیا یا ATO (Australian Tax Office) از تعریف متفاوتی استفاده میکند و میگوید « SMBها سالانه درآمدی کمتر از ۲۰ میلیون دلار دارند. به عبارت دیگر یک استارتآپ میتواند یک SMB نیز باشد.» در مرحلهی اول همهی کسبوکارها یک SMB به شمار میآیند. در مفهوم امروزی، استارتآپهای هشیار، دارای بودجهی کافی و آماده، شروع به فعالیت میکنند تا به بازارهای مشهور فشار وارد کنند و مدلهای مشهور تجاری را مختل کنند. فیل اووِنس (Phil Owens) مدرس کسبوکار و کارشناس رفتارهای سازمانی The Bigger Game بیا میکند که « بازار و زمینهای که همهی کسبوکارها در آن فعالیت میکنند، در وضعیتی قرار دارد که پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است. مشتریان، مصرفکنندگان و رقبا همیشه در حال رشد و پیشرفت هستند. برای اینکه از مسیر خارج نشوند ومناسب و مطابق نیازهای روز باشند (تنها با در نظر داتن مزایای رقابتی) سازمانها نیاز دارند تا گرایش ذهنی و فکری استارتآپی داشته باشند و به آن زمان اختصاص بدهند و تلاش کنند که فراتر از کسبوکار عادی خود فعالیت داشته باشند تا در طولانی مدت موفق باشند.» و احتمالا این تفاوت کلیدی و مهم میان استارتآپها و SMBها است. استارتآپها باریحهی مخاطره پذیر و ریسک کننده و همچنین هشیاری خود شناخته میشوند. آنها آمادهاند تا برای ایدههای جدید تلاش کنند و میپدیرند که برخی از این ایدهها ممکن است نتیجهی مطلوب نداشته باشند، در حالی که SMBها محتاط و محافظهکار هستند و تمایل کمتری دارند که به موارد جدید بپردازند یا به سمت موقعیتهای جدید حرکت کنند. اوونس میگوید: هر کسبوکاری نیاز دارد که استراتژی خود را بر روی سه افق فکری زمان حال حاضر، زمان کوتاه مدت و زمان بلند مدت توسعه بدهد و میان سرمایهگذاریها و تلاشهای خود تعادل و توازن بر قرار کند تا یک عملکرد تحملپذیری را هدایت و جهتدهی کند. بخش حیاتی و مهم این درخواستهای فعالیتها و گرایشهای فکری استارتآپها این است که آنها را رهبری کنید و برای توسعهی آنها به سمت مراکز پر منفعت آینده، روشها و راهکارهایی را بیابید. زمانی که یک کسبوکار جدید شروع به فعالیت میکند، موسس و پایهگذار آن عموما کوشا، خوشبین و آماده است تا ابتکارات جدیدی را برای شروع کارها امتحان کند. اما همان طور که استراتژیهای موفق صورت میگیرند، ممکن است فریب کارکردهای پیش روی خود را بخورید و خطرات ایدههای جدید را در نظر نگیرید. اوونس میگوید: بسیاری از سازمانها فرهنگها و عادتهایی را توسعه میدهند که آنها را در وضعیت فعلی خود نگه دارد. هشیاری، اعمال منابع مناسب و دعوت به پذیرش ریسکها و خطرات یک کسبوکار را قادر به نوآوری و عملکرد پیوسته میسازد. این امر دلیلی بر این مسئله است که چرا بسیاری از کسبوکارها نیاز داند که در میان پرورش خود روحیهی استارتآپ را زنده نگه دارند و آماده باشند که بر روی آن اقداماتی را به انجام برسانند.
چگونه استارتآپ SaaS میتوانند موفق شوند؟
استارتآپ SaaS یا نرمافزارها به عنوان خدمات B2B یا کسبوکار به کسبوکار به شدت در حال محبوب شدن هستند و بسیاری از استارتآپها به این مدل کسبوکار روی آوردهاند. امروزه افراد بسیاری وجود دارند که تمایل شدیدی به فعالیت در این فضا دارند؛ زیرا در مقایسه با مورادی که در سایر بخشهای جهان فعالیت میکنند، میتوانند آنها را با هزینههایی پایینتر ایجاد کنند. با این حال، داستانهای موفقیت بسیار کمی توسط تعدادی از کمپانیها در فضای افزایش درآمد سالانهی ۱۰ میلیون دلاری (Annual Recurring Revenue یا ARR) در فروشها پدیدار شده اند. Silicon Valley به عنوان یک صنعت، یک دهه یا بیشتر است که نیروی فروش آن، پیشگام یک دورهی جدیدی از محصولات SaaS شده است. به هر حال برخی از تاکتیکها و استراتژیهای مشهود وجود دارند که میتوانند به یک SMB و بازار توسعهیافتهی مبتنی بر استارتآپ که مسیر آن ممکن است بسیار متفاوت از یک محصول مبتنی بر کارآفرینی باشد، کمک کند.
استارتآپهای SaaS میبایست سادگی را در راس کار خود قرار بدهند.
SMBها کاربرانی خواهند داشت که لزوما دانا و زیرک نیستند مگر این که کارآفرین خودش به تنهایی از سیستم استفاده کند. ایم بسیار مهم است که کمپانی ها همیشه به کاربران نهایی سیستم توجه کنند. پلتفرم باید تا جای ممکن ساده باشد تا کاربر بتواند به راحتی در آن پیش روی کند و بلافاصله بتواند کار خود را با آن شروع کند، بدون اینکه نیازی به کمک داشته باشد. بهترین روش برای انجام این کار این است که از ابتدا آن را بر مبنای اصول شروع کنید، و به همین ترتیب کاربر دچار آشفتگی و دستپاچگی نخواهد شد. سیستم خود را ساده نگاه دارید و آن را دچار پیچیدگی نکنید و ابزارهای پیشرفته را به گونهای ارائه کنید که برای کاربر مرحله به مرحله باشند. البته پس از این که کاربر در مراحل اولیه مهارت لازم را به دست آورده باشد. از این طریق آنها میتوانند به صورت اصولی و با قاعده در پلتفرم کاوش کنند. زیرا ماژولها و واحدها به صورت ترتیبی و متوالی به نمایش گذاشته شدهاند و کاربر میتواند بر این ترتیب و اصول تکیه کند. این نیز میتواند یک ایدهی جالب و خوب باشد که به ازای هر بار ورود او به پلتفرم یک نکتهی آموزشی جدید ظاهر شود. از این طریق او میتواند به دور از احساس ناامیدی و بی میلی به یک کاربر قدرتمند تبدیل شود. شما نیاز دارید که این مشتریان را به قهرمانان خود تبدیل کرده و برای حمایت از آنها قدم بردارید. برجسته نشان دادن این مشتریان در سایت شما به صورت بالقوه میتواند ایدهی بسیار خوبی باشد و به همین ترتیب سایر کاربران میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. منظور از قهرمان ، کاربری است که به راحتی می تواند با پلتفرم شما ارتباط برقرار کند و تعاملاتش با شما همواره در حال افزایش باشد.
مجموعهی ویژگیهای SaaS را محدود کنید.
بسیاری از پلتفرمها به دلیل تعداد ویژگیهایی که ارائه میکنند، به خود مفتخر هستند، زیرا میخواهند که ابزاری چند منظوره باشند و در قالب «همهچیز برای همهی افراد» از آنها یاد شود. این امر پلتفرم آنها را پیچیده و رعبانگیز میکند، به این مفهوم که کاربر برای اینکه استفاده از آن را شروع کند نیازمند کمکهای انسانی خواهد بود. این مسئله موانعی را برای پلتفرم ایجاد میکند. چیزی که لازم است به آن توجه کنید این است که هزینههای ارائهی این نوع از پشتیبانی بسیار بالا خواهد بود. این امر نرخ سازگاری را کاهش میدهد و این یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از مشتریان بالقوه قبول نمیکنند که پلتفرم را برای یک آزمایش طولانی رایگان در اختیار داشته باشند. و حتی اگر این کار را انجام بدهند، این پلتفرم را رها خواهند کرد زیرا برای استفاده از آن نیازمند تلاش و زحمات زیادی هستند. برای آنکه یک استارت آپ SaaS موفق داشته باشید ، نیازی نیست سیستم سفارش آنلاین غذا تا تاکسی آنلاین و خشکشویی را همزمان توسعه دهید.
تماس کمتر، هزینهی کمتر
ایده این است که پلتفرم را به صورت سلف سرویس بسازید؛ به گونهای که کاربران نهایی بتوانند هر کاری را بدون نیاز به دخالتهای انسانی، خودشان به انجام برسانند. مشکل صاحبان کسبوکارهای این است که در عوض سازگاری یک طرز تفکر DIY به معنی این که کار را خودتان انجام بدهید (do it yourself) ، از رویکرد DIFM به معنی کار را برای من انجام بدهید (do it for me) استفاده میکنند. در واقع، به دلیل این که آنها هزینهای پرداخت کردهاند این تقاضا و درخواست را دارند. همین امر دلیل این است که بسیاری از کسبوکارهای SaaS از ثبت نام SME ها به عنوان مشتری جلوگیری میکنند. با استخدام یک نیروی فروش برای SMB هایی که سالیانه کمتر از ۳.۰۰۰ دلار برای محصول شما هزینه میکنند احتمال دارد که دچار مشکلاتی در عدم پوششدهی هزینههای سرمایهگذاری شده شوید. یک تیم فروش داخلی آموزش دیده برای نقشهای چندگانهی پشتیبانی به همراه فروش مقیاسپذیر است و معاملات سودآوری را در همهی مقیاسها به شما میدهد. این ایده مخصوصا برای استارتآپهای هند بهتر است زیرا هزینههای داخلی فروش بسیار پایینتر از استارتآپهای مبتنی بر ایالات متحدهی آمریکا یا اروپا خواهد بود و مزایا و سود عملکردی بیشتری در مقایسه با رقبایتان در اختایر شما قرار میدهد.
موانع رهاسازی و خروج از محصول SaaS خود را برای مشتریان افزایش بدهید.
محصول خود را به طریقی طراحی کنید که زمانی که کاربر شروع به استفاده از نرمافزار شما میکند، احتمال مهاجرت او به دلیل هزینههای بالای ، بسیار پایین باشد. اکنون که شما دارای یک درآمد و سهام بازگشتپذیر و روزافزون هستید، کسبوکار شما در آینده به سرعت سودآور و قابل سرمایهگذاری شده و این امر منجر به رشد نمایی شما خواهد شد. به همین دلیل داشتن متخصصین خبره و ماهر در حوزهی استارتآپ SaaS بسیار حائز اهمیت است، زیرا میتوانند به برنامهنویسان شما کمک کنند تا پلتفرمی طراحی کنید که مشتریان به آن علاقهمند شوند.
چگونه استارتآپهای SaaS به کمک اینفلوئنسرها رشد میکند؟
بر اساس IDC، در سال ۲۰۱۸ به میزان ۲۷.۸ درصد از بازار جهانی نرمافزارهای کاربردی (موبایل اپلیکیشن ها و وب اپلیکیشن ها) تحت تاثیر روش SaaS یا Software as a Service قرار خواهند گرفت که درآمد آن به میزان ۵۰.۸ میلیون دلار محاسبه شده است. بنابراین جای تعجب نیست که استارتآپهای SaaS ظهور میکنند تا بخشی از بازار را در اختیار بگیرند. به هر حال، در سایهی داستان موفقیت در Mashable، دستیافتهها و منحنیهای مخاطرات سرمایهگذاریهای اصلی، بسیاری از استارتآپهای SaaS در همان یک سال اول یا دو سال اول عرضهی خود با شکست کامل مواجه میشوند و یا به طور ساده نمیتوانند راهی برای رسیدن به موفقیت پیدا کنند. بخش تکاندهندهی آن کدام است؟ رقابتهای بسیار زیاد دلیل آن نیست. بیشتر استارتآپهای SaaS کشش چندانی را به دست نمیآورند، زیرا استراتژیهای راه گشایی و پیشرفتی نادرستی پیاده سازی میکنند. برای مثال بسیار کمیاب و نادر است که بشنوید یک استارتآپ SaaS شکست خورده اینفلوئنسر مارکتینگ را بدون هیچ گونه موفقیتی آزمایش و در حیطهی آن تلاش کرده است. پیشرفت به کمک مسیر گشایی با استفاده از اینفلوئنسرها ابتکار جدیدی نیست، اما پیشرفت آن در سالهای اخیر بهترین عملکرد، تخصص و تکنولوژی را به همراه داشته است که در صورت ترکیب آنها، در مقایسه با سایر خط مشیها، بهترین نتیجه را خواهد داشت. آیا میدانستید که ROI یا (Return on investment) اینفلوئنسر مارکتینگ یازده برابر بیشتر از سایر استراتژیهای بازاریابی دیجیتال است؟ اینفلوئنسرها از داشن و روابط شخصی خود استفاده میکنند که هم مخاطبین را جذب کرده و هم آنها را تحریک به ایفای نقش کنند، به این مفهوم که اینفلوئنسر مارکتینگ این قابلیت را دارد که به تولید نامحدود ROI ادامه بدهد.
مسیر اینفلوئنسر مارکتینگ را در پیش بگیرید.
کمپینهای بسیار معتبر و موثق و یکپارچه زمانی اتفاق میافتند که یک کمپانی SaaS از اینفلوئنسرها برای رستیابی به اهداف مخاطبین خود استفاده کند. اهداف به اشتراک گذاشته خواهند شد و روابط شکل خواهند گرفت. اگر برند با اینفلوئنسرها مستقیما ارتباط نداشته باشد، دستیابی به این موارد آسان برای آن نخواهد بود. در ادامه فرایندی که شما باید طی کنید تا به کمک اینفلوئنسرها استارتآپ SaaS خود را رشد بدهید، با جزئیات شرح داده شده است:
1. نیازهای خود را بشناسید.
پیش از این که به جستجوی اینفلوئنسرها بپردازید، به این نکته فکر کنید که شما چه چیزی را به آنها ارائه خواهید کرد؟ تنها به این دلیل که شما دارای یک استارتآپ هستید، شما نامی در صنعت نخواهید داشت. در نتیجه باید در رابطه با جایگزینهایی مانند آنچه در ادامه مطرح میکنیم نیز فکر کنید: اشتراک یک ساله برای محصولات SaaS با هزینهی رایگانتان ضمانت برای همکاریهای آینده انصاف در حقوق تا حد ممکن اینفلوئنسر همچنین میتواند کمپانی دیگری باشد. در این حالت شما میتوانید وارد بازار مشترک و شراکتی شوید. برای مثال دو کمپانی SaaS میتوانند یک مقاله منتشر کنند یا همراه با هم از یک سمینار آنلاین زنده میزبانی کنند. اینفلوئنسرها به دلیل فرصتی که به منظور نمایش برند شخصی خودشان دارند، تحریک و دارای انگیزه میشوند.
2. به دنبال اینفلوئنسرها باشید.
این مهمترین نکته است. شما باید اینفلوئنسرهای واقعی را برای استارتآپ SaaS خود شناسایی کنید. معیارهایی که در ادامه آمدهاند در نظر بگیرید: در شبکههای اجتماعی به جستجو بپردازید؛ از هشتگهایی مانند #SaaS و #xyzsoftware استفاده کنید تا ببینید که چه پشتها و توئیتهایی بیشترین انقباض و کشش را دارند. از ردیت ((Reddit استفاده کنید. سابردیتهای متعلق به ردیت مکانی هستند که که در آن مناظرات SaaS، همراه با مناظراتب در سایر دستهها، رخ میدهند. از این وبگاه استفاده کنید تا ببینیدکه کدام موارد بیشترین رایها را در اختیار دارند. از پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ استفاده کنید. پلتفرمها برای اینفلوئنسر مارکتینگ جستجو و کاوش آنها برای استارتاپ را ساده میکند. استارتآپهای SaaS اغلب این اشتباه را میکنند که انتخابهای خود را در رابطه با اینفلوئنسرهایی که در رابطه با نرمافزار صحبت میکنند، محدود میکنند. ممکن است که آنها در برخی مواقع کار و فعالیت بکنند اما آنها واقعا به افرادی نیاز دارند که توانایی خوبی در فروش داشته باشند. مسئله این است که مشتریان در عوض شنیدن لیستی بی پایان از انواع ویژگیهای ارائه شده در نرمافزار، علاقه دارند تا بدانند که یک نرمافزار چگونه به آنها کمک خواهد کرد.
3. زیرکی و بینش اینفلوئنسرها در راه و طریقهی صحیح به کار بگیرید.
شما میخواهید که نگرش و زیرکی اینفلوئنسرهای خود را در روشی خلاقانه و جالب توجه به کار بگیرید، پس با آنها در بهترین طرق ممکن همکاری و فعالیت کنید تا محتوای تولیدی را بهبود و ارتقاء بدهید. شاید شما بتوانید از طریق جمعآوری نقطه نظرهای ۳ یا ۴ اینفلوئنسر و انتشار آنها در قالب نقل قول در یک پست یکتا در بلاگ خود، این کار را انجام بدهید. ساختن یوزکیسها (Use Case) یا موارد استفاده یک راه دیگر برای نمایش نگرش آنها است. موارد استفادهی مختلف میتوانند برای جنبههای مختلف نرمافزار SaaS شما ساخته شوند و اینفلوئنسرهای مختلف بر اساس تخصص خود میتوانند در آنها نمایش برجستهای داشته باشند. اینفلوئنسرهایی که کاربران حقیقی نرمافزار SaaS شما هستند را بیابید و به همین ترتیب مخاطبین شما بازتاب و واکنش مثبتی خواهند داشت.
سخن آخر
مهمتر از هر چیزی، شما باید اطمینان حاصل کنید که تلاشهای اینفلوئنسرها برای حمایت از اهداف بزرگتری از استارتآپ SaaS شما است. اگر مقصود و هدف شما جذب ۲.۰۰۰ مشترک در سه ماههی اول است، پس کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ باید شامل عناصری باشد که از این هدف حمایت بکند. و نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است: به اینفلوئنسرها این امکان را بدهید که بتوانند تغییرات کوچکی را که تصور میکنند برای اطمینان از حصول مقصود لازم است، اعمال کنند. آیا میتوانید به آنها اجازه بدهید که یکی از افرادی باشند که دموی نرمافزار شما را در اختیار داشته باشند؟ آیا میتوانید یک لینک تخفیفی در اختیار آنها قرار بدهید تا به اشتراک بگذارند؟ اینها موارد بسیار مهمی هستند که کمپین اینفلوئنسر مارکتینگی شما را شکل میدهند. به کمک انتخابهای صحیح، اینفلوئنسر مارکتینگ میتواند به طور چشمگیری میدان دید استارتآپ SaaS شما را افزایش بدهد. با خیال راحت این مورد را با سایر تکنیکهای رشد و پیشرفت مد نظر خود ترکیب کنید تا با تمام جریان به پیش حرکت کنید.
چگونه وبسایت خود را به کنسول جستجوی گوگل اضافه کنید.
در صورتی که شما یک کسب و کار آنلاین ، استارت آپ ، فروشگاه اینترنتی یا سایر فعالیت های تجاری در بستر اینترنت را مدیریت می کنید ، لازم است که بتوانید همواره وضعیت سایت تجاری خود را بررسی کنید. به این منظور باید از ابزار آنالیز وب سایت ، نظیر گوگل آنالیتیک ، گوگل وب مستر، یا کنسول جستجوی گوگل (Google Search Console) استفاده نمایید. در ادامه روش فعال سازی کنسول جستجوی گوگل از طریق افزونه سئو سایت yoast را قدم به قدم بررسی خواهیم کرد. توجه: شما باید یک حساب گوگل به منظور اتصال سایت خود با میز فرمان یا کنسول جستجوی گوگل داشته باشید. ابزار سئوی یواست (Yoast) شما را قادر میسازد که وبسایت خود را به کنسول جستجوی گوگل متصل کنید، بنابراین میتوانید ردیابی کنید که چگونه گوگل وبسایت شما را ایندکس میکند. اگر شما از ابزارهای قدیمی وبمستر گوگل (Google Webmaster) استفاده میکنید، مراحلی که در آدرس زیر قرار دارند دنبال کنید:
تنطیمات ابزارهای قدیمی وبمستر گوگل تنظیمات کنسول جستجوی گوگل(Google Search Console)
1. به کنسول جستجوی گوگل در آدرس زیر بروید و در صورت لزوم لاگین کرده (وارد اکانت خود شوید) یا بر روی ‘Start Now’ کلیک کنید:
Google Search Console
2. بر روی ‘Add a Property’ کلیک کنید. 3. URL وبسایت خود را در باکس وارد کنید و بر روی ‘Continue’ کلیک کنید. لطفا اطمینان حاصل کنید که آدرس URL خود را به درستی و کامل وارد کرده باشید. برای مثال، اگر آدرس URL وبسایت شما http://yourdomain.com است لازم است که دقیقا همان URL وارد شود. اگر سایت شما از WWW استفاده میکند یا از HTTPS استفاده میکند، لازم است که آن را شامل شود. اگر مطمئن نیستید که سایت شما چه آدرس URL دقیقی دارد، لطفا با ارائه دهندهی میزبانی خود گفتگو داشته باشید. 4. بر روی فلش next در ‘HTML tag’ کلیک کنید تا گزینهها را گسترش بدهید. 5. تگ متا یا meta tag را کپی کنید. کد متا تگ را هایلایت کنید. بر روی متن هایلایت شده راست کلیک کرده و آن را کپی کنید. 6. به وبسایت ورد پرس خود لاگین کنید. زمانی که وارد شدید (لاگین کردید) شما در داشبورد ( Dashboard ) خود خواهید بود. 7. بر روی ‘SEO’ کلیک کنید. در سمت چپ یک منو خواهید دید، در این منو بر روی گزینهی ‘SEO’ کلیک کنید. 8. بر روی گزینهی ‘General’ کلیک کنید. تنظیمات ‘SEO’ گزینههای گستردهی بیشتری در اختیار شما قرار خواهد داد. بر روی گزینهی ‘General’ کلیک کنید. 9. بر روی برگ ‘Webmaster Tools’ کلیک کنید. 10. کد کپی شده را در بخش ‘Google verification code’ بچسبانید. 11. بر روی دکمهی ‘Save Changes’ کلیک کنید. 12. به کنسول جستجوی گوگل بازگردید و برروی ‘Verify’ کلیک کنید. اگنون شما موفق شدهاید که وبسایت خود را به کنسول جستجوی گوگل متصل کنید. اکنون که اطلاعات خود را تصدیق کرده و وبسایت خود را متصل کردهاید، میتوانید نقشهی سایت خود را در آدرس زیر انتخاب کنید:
نقشه سایت Google Webmaster Tools (نسخهی قدیمی)
1.به کنسول جستجوی گوگل در آدرس زیر مراجعه کرده و در صورت نیاز به آن وارد شوید (لاگین کنید): http://www.google.com/webmasters/tools/ 2.بر روی دکمهی ‘Add a Property’ کلیک کنید. 3. URL وبسایت خود را در باکس خالی وارد کنید. لطفا اطمینان حاصل کنید که آدرس URL خود را به درستی و کامل وارد کرده باشید. برای مثال، اگر آدرس URL وبسایت شما http://yourdomain.com است لازم است که دقیق همان URLوارد شود. اگر سایت شما از WWW استفاده میکند یا از HTTPS استفاده میکند، لازم است که آن را شامل شود. اگر مطمئن نیستید که سایت شما چه آدرس URL دقیقی دارد، لطفا با ارائه دهندهی میزبانی خود گفتگو داشته باشید. 4. بر روی دکمهی ‘Add’ کلیک کنید. 5. بر روی برگ ‘Alternate methods’ برای دسترسی به روشهای جایگزین کلیک کنید. 6. ‘HTML tag’ را انتخاب کنید. 7. متا تگ (meta tag) را کپی کنید. بر روی هر قسمتی از متا تگ که کلیک کنید گوگل به صورت خودکار کل کد را هایلایت میکند. بنابراین بر روی برگ هایلایت شده راست کلیک کرده و آن را کپی کنید. 8. به وبسایت وردپرس خود وارد شوید (لاگین کنید). زمانی که وارد شدید (لاگین کردید) شما در داشبورد ( Dashboard ) خود خواهید بود. 9. بر روی ‘SEO’ کلیک کنید. در سمت چپ یک منو خواهید دید، در این منو بر روی گزینهی ‘SEO’ کلیک کنید. 10. بر روی گزینهی ‘General’ کلیک کنید. تنظیمات ‘SEO’ گزینههای گستردهی بیشتری در اختیار شما قرار خواهد داد. بر روی گزینهی ‘General’ کلیک کنید. 11. بر روی برگ ‘Webmaster Tools’ کلیک کنید. کد کپی شده را در بخش ‘Google verification code’ بچسبانید. بر روی دکمهی ‘Save Changes’ کلیک کنید. به کنسول جستجوی گوگل بازگردید و برروی ‘Verify’ کلیک کنید. اگنون شما موفق شدهاید که وبسایت خود را به کنسول جستجوی گوگل متصل کنید اکنون که اطلاعات خود را تصدیق کرده و وبسایت خود را متصل کردهاید، میتوانید نقشهی سایت خود را در آدرس زیر انتخاب کنید:
نقشه سایت چگونه میتوانید برگ بازبینی یا Verification Tag خود را بررسی کنید؟ به قسمت بالا، سمت چپ بروید و دامنهی خود را انتخاب کنید. بر روی تنظیمات یا setting کلیک کنید. بر روی Ownership Verification کلیک کنید. بر روی HTML Tag کلیک کنید و ببینید که آیا برگ بازبینی یا verification tag مطابقت دارد یا خیر.
مزایای وبلاگ نویسی که میتواند در توسعه کسب و کار دیجیتال موثر باشد – قسمت دوم
در بخش قبل سه مورد از مزایای وبلاگ نویسی و نحوه استفاده از آن به صورتی که بتواند برای توسعهی کسب و کار تجارت الکترونیک مطرح کردیم مفید واقع شود را بررسی کردیم . دیدیم که از جمله مزایای وبلاگ نویسی می توان به: برقراری ثبات اجتماعی در مقابل مشتریان، استفاده از اصول سئو برای ترفیع رتبهی سایت در موتور جستجو و ارسال پستهای بلاگ از طریق ایمیل برای مشتریان و حفظ ارتباط با مشتری اشاره کرد و در مورد هر کدام به اختصار توضیحاتی ارائه شد. در این مطلب سه مورد دیگر از این راهکارها را مطرح خواهیم کرد. در ادامه با ما همراه باشید. بیشتر بخوانید: ۶ مزیت وبلاگ نویسی که میتواند در توسعه کسب و کار دیجیتال موثر باشد
1. از بلاگ تجارت الکترونیک خود برای برجسته کردن محصولاتتان استفاده کنید.
هدف وبسایت تجارت الکترونیک شما فروش محصولات است، اما فهرستسازی محصولات تنها راهی برای نمایش خدماتی که ارائه میدهید، نیست. شما میتوانید در پستهای وبلاگ خود ، جزئیات بیشتری از ویژگیها و مزایای منحصر به فرد که محصولات تان ارائه میدهد را معرفی کرده و آن محصولات را برجسته تر کنید. از مزایای وبلاگ نویسی این است که در حقیقت شما حول یک محتوا میتوانید استراتژی بازاریابی کلی پیادهسازی کنید. برای مثال، ممکن است شما یک مقاله یا یک ویدئو در رابطه با محصولی خاص بسازید. سپس میتوانید این مقاله را بر روی یک رسانهی ساجتماعی به اشتراک بگذارید یا در قالب یک ایمیل تبلیغاتی به مشتریان ارسال کنید و از این طریق میتوانید علاقهی بیشتری در رابطه با محصول در مشتریان ایجاد کنید. مقالههای بلاگ راهکارهایی عالی هستند تا بتوانید از طریق آن جزئیات و اطلاعات بیشتری از محصول یا سرویسهایی که ارائه میدهید را در اختیار کاربران بگذارید. با کمی جستجو میتوانید بفهمید که مشتریات اغلب چه سوالاتی در رابطه با محصول میپرسند، سپس محتوای بلاگ خود را برای پاسخگویی به این سوالات متناسب کنید. این روند به آسانتر کردن تصمیمگیریهای مشتریان کمک میکند و میتواند آنها را برای خرید مطمئنتر کند.
2. با بلاگ خود لینکهای داخلی بسازید
ساختن لینکهای داخلی قدرتمند ترین استراتژی سئو است، اما بسیاری از وبسایتها از قدرت لینکسازی با محتویات خودشان به قدر کافی و آن طور که باید استفاده نمیکنند. موتورهای جستجو تمایل دارند که لینک سازی سالمی مشاهده کنند. این امر نشاندهندهی این است که محتوا معتبر، کاربردی و مفید و مطلوب است. اغلب موارد شرکتها بر روی لینکسازی خارجی (بک لینک ) تمرکز میکنند و فراموش میکنند که محتوای داخلی خود را از طریق لینکسازی داخلی تقویت کنند. شما میتوانید پستهای بلاگ خود را به محصولات مرتبط یا سایر مقالات و مطالب بلاگ لینک کنید تا شبکهای از لینکهای خودتان را بسازید و از مزایای وبلاگ نویسی بهره ببرید. علاوه بر آن با استفاده از وبلاگ ها میتوانید پست های مرتبط بیشتری با محصولاتتان ایجاد کنید و به آن ها لینک دهید. این کار اگر درست انجام بگیرد، میتواند باعث بهبود سئو سایت شما شود.
3. از محتوای بلاگ خود برای ارتقاء تعهدات رسانهی اجتماعی خود استفاده کنید.
اگر احساس میکنید که با کمبود محتوا ای که باید در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شود ، روبرو شده اید ، بلاگ ساختن یک منبع تامینکننده بی انتها است که محتوای عالی ای برای شبکه های اجتماعی فراهم میکند. لزومی ندارد که همهی پستها مربوط به فروش و مبتنی بر فروش باشد زیرا افراد این پستها را مانند تبلیغات تلقی کرده و توجه خود را از آن دور میکنند. از آنجایی که اساس وبلاگ نویسی بر روی افزایش آگاهی تمرکز می کند ، از مزایای وبلاگ نویسی این است که بااشتراک گذاری اطلاعات، نکات و اخبار از طریق پستهای بلاگ به شما کمک میکند که از تبلیغات آزاردهنده خلاص شوید. اگر این حس را به مردم منتقل نکنید که تلاش نمیکنید که در پستهای خود چیزی را به آنها بفروشید، احتمال بیشتری دارد که مجذوب محتویات پستهای شما شوند.
شروع کنید تا از مزایای وبلاگ نویسی برای کسب و کار های دیجتال بهره مند شوید
موردی که باید به خاطر داشته باشید این است که نتایج یک شبه حاصل نمیشوند. کمپانیهایی که بیشترین نتایج را مشاهده میکنند، همان کمپانیهایی هستند که در بلاگ ساختن و تولید پست و محتوا و به روز رسانی پی در پی بلاگهای خود پشتکار و همت دارند. هر چه زودتر شروع کنید، برای مدت زمان بیشتر و طولانیتری میتوانید از مزایای آن لذت ببرید.